۹ پاسخ

الهی بگردم برات.کل داستانتو خوندم.چقد قوی هسی.افرین بهت

درخواستمو قبول کن منم بخونم

منم مثل توم از بس که زور زدم بواسیر در اومد بعدم یبوست شدم مقعدم زخم شد جوری که خون ازش میمود بخیه هام عفونت کرد یه چند تاشون باز شد بدجوری داغون شدم
برا بواسیر شیاف انتی هموروئید بگیر با پماد همسرتان من دکتر رفتم برا بواسیرم بهم داد

من همچنان داغونم همه جوره

منم شش‌روز کار نداد
ب ضرب شیاف داد

باز ی هفته همینجور شدم کار نمیده

همین حالت رو منم داشتم تو بیمارستان یه قطره ادرار داشتم که قبول کردن ،خونه هم تا چند روز از توالت فرنگی استفاده کردم ،به مرور خوب میشی نگران نباش

عزیزم کدوم شهری؟چ بیمارستان بی سروتهی بوده ولت کردن به حال خود
البته منم زایمان اولم طبیعی بودم خیلی اذیت شدم واسه همین دومی میخام برم سز

شربت لاکسی ژل بخور
بمیرم برات
وای اینو خوندم یاد خودم افتادم بند بند وجودم درد گرفت خدایا خودت رحم کن بهم من بچه سومه خدایا دمت گرم از تو ک سخت نیست با ی زور بچه بیاد من کم درد نکشیدم🥹🥺

شیاف یبوست بزار

سوال های مرتبط

مامان آیهان 👑❤ مامان آیهان 👑❤ ۲ ماهگی
سلام مامانا تجربه زایمانمو میگم براتون
من هیچ دردی نداشتم اروم اروم بودم یهو ساعت دو شب دردم میگرفت ول میکرد هر ده دقیقه یبار بود کم کم درش شدید تر شد ک هربار باهاش گریه میکردم ولی باز قابل تحمل بود
رفتم دسشویی ی ترشح ژله ای دیدم با رگه های خونی دیگه ترسیدم گفتم شاید خطر داشته باشه رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت دو سانتی ولی دهانه رحمت نرم شده ک خیلی خوبه برو خونه اگه دردت شدید تر شد بیا ساعت چهار نیم شب بود اگه شدید نشد صبر کن ساعت هشت صبح بیا تا باز معاینت کنم خیلی درد داشتم ولی بستری نکرد رفتم خونه کلا پنج دقیقه تا خونه راه بود تا رفتم خونه دردام شدیدددددد شد و غیر قابل تحمل میگفتم الانه ک سرش بیاد بیرون بچه داد میزدم و دست مادر شوهرمو محکم فشار میدادم و ناله میکردم ک نتونستم تحمل کنم و گفتم بریم بیمارستان نیم ساعت موندم تو خونه بزور ساعت پنج رفتم بیمارستان معاینه کرد فول بودم دادم تا اسمون میرفت رفتم رو تخت دردم ک میگرفت زور میزدم محکمممم دردم ک اروم میشد نفس عمیق میکشیدم ک تا ساعت شش اومد بچه و بخیه هم شدم ولی بخیه زیادددددد خوردم کلا میگفت بافت رحمت خوب نیست برا زایمان کردن راحت بودم ولی برا بخیه اینقدرررر جیغ و داد کردم ک دیگه پرستار عصبانی شد اخرش تموم شد و رفتم تو بخش مادر شوهرم اومد پیشم سوپ و چای خرما اورد خوردم گفت برو دسشویی ک ادرار کنی هرکار کردم ادرار نیومد گفت تا تخلیه نشی مرخص نمیشی دوتا سرم زد برام دوتا ابمیوه چنددد تا چای با خرما خوردم اخرش ادرار کردم و واکس زدن ب نی نی و ساعت چهار بعد از ظهر مرخص شدم شکر خدا الان هم خودم خوبم هم پسرم بخیه هام فقط استرسشو دارم چون زیادن و تا خوب بشن من میمیرم
ایشالا ک زایمان راحت نصیب همه منتظرا بشه ❤❤❤