۴ پاسخ

همیشه ببرشون باهمه چیز آشنا بشن .😘
اینکه خودتون مذهبی نیستین
نباید باعث بشه خیلی چیزارو ندونن و اصلا ندیده باشن.


❤️❤️❤️❤️
میگم یه سوال ذهنم و گرفت کسایی که مذهبی نیستن چطور اعتقاد به دعا دارن؟
منظورم اینه فقط وقتی که کارشون گیر میکنه دعا میکنن؟

چند روز پیش سخت‌ترین و شاید بدترین تصمیمم و گرفتم فقط بخاطر دخترم م شاید چند سال دیگه مواخذه ام نکن و زیر سوال نبرم.
با احترام ب شما و امثال شما بخدا اینکه بگین اعتقاد ندارین و دین یا اهل بیت و قبول ندارین کار بزرگ و خاصی نیست ک اینقدر راحت بیانش میکنین، ماشاالله پسرتون بزرگه شاید چند سال دیگه بهتون ایراد بگیره ک چرا مملکت اسلامی با این چیزا غریبه است و شناختی نداره، اجازه بدین ببین یاد بگیره و خودش انتخاب کنه ک معتقد باشه یا نه

تنها سهم‌ما از امروز😊

تصویر

قبول باشه 😊به نظز میرسه پسرتون شش هفت هشت ساله باشه تاحالا ندیده یعنی؟

سوال های مرتبط

مامان قند کوچولو🙆 مامان قند کوچولو🙆 ۲ سالگی
پسر من خیلی قدش کوتاهه و زیر نموداره و تقریباً نزدیک به یکساله که زیر نظر متخصص رشد و تغذیه اس
هرچیزی دکتر گفته تا تونستم انجام دادم هر شربت و دارویی داده بهش دادم با هر سختی ای که بوده ولی بازم روند رشدش خیلی کُنده
این سری که بردمش گفت حتما حتما شبا از ساعت ۹ بخوابونش که ۱۰ شب خواب عمیق باشه
الان یک هفته میگذره حتی نتونستم یک شب سر وقت بخوابونمش
هر روز مامانم زنگ میزنه میگه بیاین اینجا بیا کمک من هزارتا کار دارم ، بیاین بریم خونه مادربزرگ بریم خونه خاله بریم پارک بریم ... این از طرف من
از طرف شوهرمم اینجوریه که مادرشوهرم پنج سال پیش فوت کرد و پدرشوهرم تنهاست از طرفی پسر مارو هم خیلی دوست داره و دلش تنگ میشه
بقیه شبایی که اون طرفی نیستیم میریم طرف پدرشوهرم
و کلا هر شب تا بیایم خونه بالای ۱۱-۱۲ شب شده
هر روز میگم دیگه هیجا نمیرم و میمونم خونه بچه رو سر وقت میخوابونم ولی انگار اصلا نمیشه خیلی عصبی ام خیلی سر این موضوع ناراحتم و اعصابم خورده 😑😑
مامان سید مهبُد مامان سید مهبُد ۲ سالگی
سلام مامانا روزتون بخیر
الان این استوری رو دیدم تمام بدنم شد استرس و عذاب وجدان..‌.
با اینکه نمیدونم این روش ها دقیقا چه آسیبی به بچه میزنه ولی هیچ وقت دوست نداشتم ازشون استفاده کنم تا اینکه هفته ی یکیش دیگه شرایط طوری شد مجبور شدم😭😭 پسر من بی نهایت وابسته به شیر بود از دوسالگیش شروع کردم به قطع تدریجی شیر تا می اومدم شروع کنم چند روز می‌گذشت مریض میشد یا دندون میخواست دربیاره تو چهار ماه چند بار مریض شد که آخرین بارش قبل عید بود ویروس دست پا دهان رو گرفت و دکترش گفت ایرادی نداره خوب شد بگیرش منم تو طول عید شیر روزشو گلا به صورت تدریجی با پرت کردن حواسش ازش گرفتم ولی هرکاری کردم بدون شیر نمیخوابید و صبح های زود هم توی خواب شیر میخواست تا اینکه مجبور شدم انقدر همسرم و مامانم و بقیه گفتن هفته ی پیش یه بار تلخک زدم و بچه ام در کمال ناباوری خیلی راحت قبول کرد🥺🥺 شب اول یه کم دیرتر خوابید ولی بدون اینکه گریه کنه تو بغلم سریع خوابید صبحش هم پاشد خیلی گریه کرد ولی ما چون می‌خواستیم بریم پیک نیک یادش رفت و روز اول تموم شد دیگه اصلا برای خواب گریه نمیکنه و شیر نمیخواد و هروقت خوابش بیاد فقط چند لحظه بعدش میکنم می‌خوابه یا تو رختخوابش دراز میکشه پشتشو ماساژ میدم می‌خوابه.... الان خوابش مداوم شده اشتهاش ماشالله بهتر شده بهونه گیری و لجبازی هم زیاد نداره ولی این چیزا رو میبینم تنم میلرزه... من تا الان یه بار هم حتی سر پسرم داد نزدم که نکنه روح و روانش آسیب بیینه ولی الان میگم نکنه با ابن کارم آسیب دیده باشه.... هرچند واقعا نمیدونم منظورشون چه آسیبیه مگه خود ماها که باهم روش شیر رو ترک گردیم چه آسیبی دیدیم ؟
میشه یه چیزی بگید آروم بشم دارم میمیرم از غصه😭😭😭
مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
اولین تجربه خوابیدن بدون پستونک
من چندین ماه بود که تصمیم داشتم پستونک اهورا رو بگیرم. با مشاوره و به مرور انجامش دادم ولی این مرحله آخر که حذف کامل بود هردفعه به دلیلی عقب میفتاد که آخریشم بیماری و جراحی خودم بود. امروز بخیه هامو کشیدم و گفتم تا موضوع جدیدی باز پیش نیومده بزار این مرحله اخر هم بگیرم تموم شه
و باز با نظر مشاوره چند روری هست بهش میگفتم باید کم کم بدون پستونک بخوابی چون ادم دیگه کوچولو نیستی و این حرفا. ذهنی آماده ش کردم امروز موقع خواب تا پستونک گذاشت دهنش گفت به نظرم دیگه با پستونک خدافظی کن ببین مامان و بابا واسه خواب پستونک ندارن تو هم بزرگ شدی دیگه نیاید پستونک بخوری. گفتم به نظرت پستونک کجا بزاری که جلو چشممون نباشه گفت تو اتاق مامان. خلاصه که با پستونک خدافظی کرد و راحت پذیرفت. حالا باید پستونک کلا قایم کنم و میدونم قطعا چند روزی اذیت خواهد کرد با اینکه خودش رضایت داد چون وایستگیش جدا شده ولی همینکه اصولی انجامش دادم حالمو خوب می‌کنه
خواهش میکنم سر پستونک بچه رو قیچی نکنید. به روح و روان بچه تون آسیب نزنید. نگید به مرور نمیشه باور کنید میشه من هم شیر هم پستونک به مرور گرفتم. فقط کافیه مادر یکم به خودش سختی بده زمانو طولانی تر کنه به جاش به روان بچه آسیب نزنه