سلام امروز هربلاي بگين سرپسرم اومد ميخواستم برم دكتر سبد پرازبسته سويا افتاد بغل صورتش پام ارخونه بيرون گذاشتم سرم گيج رفت افتادم زمين خوب پسرم محكم بغلش كردم ازدستم نيفتاد رفتم خونه سامر پيش باباش گذاشتم رفتم دكترسرومگذاشتن دكترگفت داروازشيرم ردميشه بهش شيرندم ولي نميشد همش گريه ميكرد اومدم خونه دخترجاربم دوسالش اول همش پسرم ميبوسيد يهودستش گذاشت تودهنش انگشت هاي مهرسام گازگرفت پسرم قرمزكبود شد اگه شوهربفهم قيامت ميشه بزور الان خوابندمش نيميزار انگشتش دست بزنم ازنورسامر گوشي زد توسرمهرسام خداامشب بخير كنه ياارحم راحمين

سلام عزیزم یه صدقه ای میداداسپنددودکن توخونه تابلادوربشه
خدایاری کسانه

ازچشم بددورباشن براشون اسپنددودکن صدقه بده

چقدر از این دختر جاریتو و خود احمقش بدم‌میاد

بلا به دور عزیزم خدا حفظشون باشه سایه خودت بالا سرشون باشه محتاج خلق نباشی

چی شدی

به ننه احمقش نگفتی

اوففففف بلا به دور.خداقوت بهت.

خدا هيجكسي بي كس نباش