مامانا شماها کسی کمکتون می کنه مولا هفته یکی دوبار دوساعت یکی بچتونو نگه داره کارتانو کنید هیچ کس نزدیکم نیس کمکم کنه به هیچ کاری نمی رسم شوهرمم سرکار می ره خستس نگه می داره اونم بخاطر این که غذا درست کنم یکم کارا رو کنم.
شنا چجوری برنامه ریزی می کنید بهم می گن تا خابید کارتو بکن بابامن پسر من وقتی می خابه باید پیشش باشم یه شیر بدم یا تو گهواره تکون بدم که زیاد بخابه که یکم خودمم استراحت وگرنه باشم از پیشش نه می خابه نه چیزی
خسته شدم نمی دونم چیکار کنم چرا هیچ کس نی کمکم همه همه دوستام مامانشون کمکشون می کنن یا می رن کار خونشونو می کنن یا بچشو نگه می دارن
🫠🫠🫠

عزیزم شرایط منم مث تو هست فقط خودمون دوتاییم هیچکس نیست
خیلی سخته خییییلی مخصوصا اینکه بچت بهونه گیر هم بشه و همش بخواد بغلش کنی😐

منم مثل توام
باید بشیننم پیشش تا بهوابه
کلا خپاب نداره
هممون خسته ایم مادری کردن در عین شیرینی بسیار سخته
خدا قوت بده بهمون

عزیزم منم کمکی ندارم ، حداقلش اینه که شوهرم مرتبه و کار منا زیاد نمیکنه،هر موقع حسشا داشته باشم کاراما میکنم ،کسی که نمیاد خونمون.به خودت سخت نگیر

من کاملا درکت میکنم مامان من آلزایمر داره نمیتونه کمک کنه از بقیه هم دورم پسر منم همینطوره باید کنارش باشم تا بخوابه وگرنه کم میخوابه بیشتر تو طول روز نق میزنه….نظافت خونه هر موقع برسم انجام میدم کلا ولش کردم…اگه تو آغوشی بمونه جارو و تی میکشم ظرفهارو همیشه ماشین میشوره ….غذا هر موقع میخوام درست کنم مثلا خورشت یا مایه کارونی و دلمه …و اینجور غذاها بیشتر درست میکنم تو فریزر میزارم

من چی بگم خواهرررر،،من دیگ دیونه میشم،،،،بیخواب خسته،دلم لگ زده برا ۵ساعت خواب فقط

من بعداز ظهر با بچه میخوابم وقتی خوابه .زمانای بیداریش جارو میکشم و غذا میپزم .ی سری وقتم ممکنه نرسم.ولی بیشتر وقتا میرسم.بعد نمیذارم کارام بریزه.

من هیچ کس پیشم نیست .به همه کارام می‌رسم استراحت میکنم .غذا درس میکنم ورزش میکنم .قلقش دستمه.مایبیبشو باز میکنم میزارمش رویی زیر اندازش کلی عشق میکنه منم به کارام می‌رسم..عاشق اینه بدون مایبیبی باشه تا سه ساعتم دورس نرم گریه نمیکنه فقط باید حواسم بش باشه میره روشکم خفه نشه چون فعلا بلد نیست برگرده

از بیرون نیرو خدماتی بگیر هر هفته بیا خونت و اساسی تمیز کنه کارت فقط بشه ظرف شستن و غذا درست کردن و رسیدن به نی نی

منم شهر غریبم کمکی ندارم بچمو ب خانواده شوهرم نمیتونم بسپارم شوهرمم خیییلی بخواد کمک کنه در حد نیم ساعت بچه رو بگیره اینم هی میگه بیا بیا ...خونم ک همیشه نامرتبه اسباب بازی ریخته ظرفا هم هروقت اوکی باشم میشورم

من فقط شوهرم هیچکس نگاه هم نکرده من و شوهرم خونه نشین شدیم شوهرم میپزه میشوره خودمم جارو و تمیز کاری میکنم و بچه را هم باهم نگهداری میکنیم

من نزدیک مامانمم می‌بره نگهمیداره من کارامو میکنم یا برام غذااینا میاره یا میگه میریم اونجا

عزیزم منم همه کارام خودم انجام میدم

من پسرم ارومه عزیزم کار خاصی هم ندارم
والا خونم همیشه مرتب مث دسته گل
غذامم ب وقت اماده ی وعده فقط شام درست میکنم

روروئک‌نمیمونه
تو اشپزخونه بذاری پیشت نمیمونه؟