۹ پاسخ

فکر کنم همه بچه ها همینجورن پسر منم همینه

😂😅عزیزم چراکتابی نوشتی

دختر منم همینه

پسر منم همینطوره

بهتر بابا
دختر من که همش آویزونه منه

برو سجده شکر بجا بیار راحت شدی

دخترمنم اینجوریه
باباشو ببینه بدو بدو می‌ره سمتتش با با می‌کنه
و من عشق میکنم وقتی عشق بین شونو میبینم
انقد دوس دارم انقد عاشق باباش شده از اولم خودم تلاش میکردم وابسته باباش بشه

چطور تو ناراحت میشی ؟؟؟

بهتر خاهر

وای چقد خوب.. برو خداروشکرکن

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۱۳ ماهگی
#بازی

🎭بازی برای افزایش هوش و خلاقیت از 6تا 9 ماهگی

🎀نخود فرنگی و هویج🎀

💭تحقیقات مادر و کودک نشان می دهد : انجام بعضی از بازی هایی به هماهنگی بین دست و چشم نیاز دارد. وقتی کودک در حین بازی به طور همزمان از دست ها و چشم هایش استفاده می کند ،فعالیت سلول های عصبی درون مغزش افزایش میابد و اتصالات عصبی بیشتری شکل می گیرد.
💭بچه ها از غذا خوردن با دست هایشان لذن می برند. در حقیقت این کار قدم مهی برای تقویت مهارت های حرکتی کوچک است.وقتی بچه ها خودشان غذا را بر میدارند و توی دهانشان می گذارند، احساس قدرت می کنند و فکر می کنند بر اوضاع مسلط اند .این مسائله باعث می شود که احساس فوق العاده خوبی پیدا کنند.

🎀نوع بازی :
💭مقداری نخود فرنگی و هویج پخته را جلوی کودکتان روی میز بگذارید .

💭شعر زیر را با آهنگ برایش بخوانید :

«نخود و هویج ، نخود و هویج ،
ایناها اینجاس ، ایناها اینجاس.
بذار تو دهن ، بذار تو دهن.
به ، به ، به ، خوشمزه س.
به ، به ، به ، به ، به ، به .»

💭وقتی که نخود ها و هویج ها را با انگشت هایش گرفت، دستش را به طرف دهانش ببرید. ممکن است کودکتان بخواهد به شما هم غذا بدهد !
─┅─═ঊঈ🌸ঊঈ═─┅─
مامان نلا مامان نلا ۱۳ ماهگی
مادر است دیگر....
صدای ساعت نمی‌گذارد بیش از این بخوابد و صدای درونی اش گوش زد کنان یادآور می شود که دیگر وقت بیداری فرا رسیده خسته از خوابی نصفه نیمه سعی دارد لباس تنش را درست کند یک لنگه پیراهن تنش جان در گرو سینه اش دارد و خسته از مکیدن های بیشمار کودک و جای زخم های دندان ناله ی دردش برپاست اما مادر است دیگر...
فکر صبحانه و ناهار ظهر جاروی خانه گردگیری و فکر تمیزی خانه از سرش بیرون نمی رود و تک به تک همانند صدای پاندول ساعت درون مغزش صدا می کنند اما مادر است دیگر
صبحانه را داده غذا را حاضر کرده جاروی خانه را زده و تمام کارهای فرزندش را انجام داده و تا می آید کمی بنشیند کودک جایش را کثیف کرده و دوباره...مادر است دیگر...
جلوی آینه می ایستد و به تماشای خود می پردازد اما صدای نغ نغ کودک اجازه ی خودنمایی دختر درونش را نمی دهد...رها می کند...مادر است دیگر
ناهار را می کشد همسر می رسد ناله کنان بوسه ای به صورت فرزند می زند و دخترک درونش فریاد می زند پس من...مادر است دیگر...
ظرف ها را می شوید خشک می کند دست هایش درد گرفته چشمانش خسته است اما وقت عصرانه فرارسیده...مادر است دیگر...