۱۰ پاسخ

خب دستشویی بودی چ انتظاری از خودت داری
باید همسرت عذاب وجدان بگیره

وای عزیزم. ایشالله زودتر خوب بشه. گلم. پیش میاد. بچه با درد بزرگ میشه سختی. جون میگیره. خودتو سرزنش نکن گلم. ولی احتیاط. بیشتر لازمه. گلم. 🥹🥹🥹🥹

خودتو مقصرندون
ینی ی مادر ی دسشویی نمیتونه بره
اونم باوجود بودن پدرش

نفرین کردن چ سود
مخصوص سفارش کردی ورفتی
باید مسئولیت پذیرترباشه

یا ابلفضل فقط امید وارم درست بسته باشن و زود مثل اول خوب بشه همین
وقتی میگی کج شده یعنی بد جوری آسیل دیده ماه صفر هست سعی کن هروز صدقه در بیاری
از آب قلم و پای مرغ و پودر سنجد اصلا
غافل نشو تا زود خوب بشه
پودر سنجد تا دوغ و ماست بریز
آب قلم هم تو سوپ و آبگوشت و ..‌
و پای مرغ

لباسشو😍 ناز من خدا حفظش کنه
عزیزم میفهمم چه حالی داری ولی با عذاب وجدان و خودخوری هیچی درست نمیشه بچت یه مادر قوی میخواد
خوب بهش برس و بازی هایی ک بدون حرکت هس انجام بده تا اذیت نشه
خدا همه بچه هارو از همه بلاها دور کنه و حافظشون باشه😘

پیش میاد خداروشکر ک بدتر از این نشده گلم

خوب میشه نگران نباش عزیز دلم یکم کارت بیشتر شد سعی کن کمک بگیری از مادرت خواهرت بتونی ب بچت بیشتر برسی

طوری نیست پیش میاد دگه انشاالله خیره همیشه اول ماه صفر که دیروز بود صدقه بده

باید همش تو بغلتون باشه تا شاید از راه رفتنش جلو گیری کنید

کج شده بود ؟منظورت شکسته یا ترک برداشته

سوال های مرتبط

مامان یدونه انار❤ مامان یدونه انار❤ ۳ سالگی
مامانا من یه مدته خیلی عصبی شدم..سر دخترم داد میزنم..بمیرم هنوزم میاد بوسم میکنه...اصلاااا حرفامو‌نمیفهمه...شوهرم میگه کوچیکه نمیدونه چی میگی.مبگم والا بچه مردمم همسن اینن خیلیییی وقته حرفای بقیه رو متوجه میشن...مثلا بردم دسشویی جیش کرد شستمش گفتم برو کنار خیس نشی اصلا نمیقهمید رفت کنار اب منم داد زدم گفتم برو کناااار ترسید گریه کرد..خیلی پشیمون شدم ولی چرا نمیفهمه؟از حرصم امشب ب شوهرم مبگفتم این دکتر لازمه انگار خنگه...شوهرمم کلی عصبی شد گفت بار اخرت باشه همچین میگی...خیلیم باهوشه کلی کلمه انگلیسی یاد گرفته...ولی چرا نمیفهمه حرفای منو؟؟چرا هرچی همسن دختر منن میفهمن؟دختر همسایمون انقد قشنگ درک داره...ب من میگفت صبحانمون هنوز حاضر نشده؟؟دختر من اصلا این چیزا رو نمیدونه اصلاااا...همسنم هستن😭😭😭چرا اخه من دیونه شدم از دستش...میگم پاشو نگام میکنه میگم برو نگام میکنه..فقط گاااهی میفهمه میره کاری ک گفتمو میکنه..حرف زدنم خوب بلد نیست همش کلمات عجیب غریب میگه
مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۲ سالگی
باردار ک بودم شوهرم میگفت چون میترسم تو خواب بخورم ب شکمت ی تشک دیگ کنارم پهن کرد و رو اون میخابید البته با گوشی خوبی هاشم میگم تو حاملگی خیلی هوامو داشت کارای خونه و میکرد. بچه ک دنیا اومد دائم میگفت تو دوستش نداری تو نمیخایش چون سزارین بودم و نمیتونستم بابچه روزای اول ارتباط بگیرم از درد نمیتونستم قوربون صدقش بشم خودش خیلی خوشحال بود فک میکرد من بچه و نمیخام .رفتیم خونمون بچه و میزاشت وسط من کنارش خودش ی تشک کنار بچه میزاشت و اونجا میخابید تا ۷ ماه کنارم نخوابید ک چقدر اون اوایل ب حصورش احتیاج داشتم .بعد ۷ ماه با کلی بحث اومد کنارم خوابید تو اون ۷ ماه اصلا رابطه نداشتیم اگ یکی یا دوبار .الان ۲ سال و چند ماه میگذره بچم ب دنیا اومده ما هیچ وقتی برا هم نمیزاریم همه زندگیش شده بچش .از هم‌متنفر شدیم و ب زبون میاریم .میگه بچه نباید گریه کنه تحت هیچ شرایطی ب حرفش کن هرچی میگه موهامو میکشه میگ بزار بکشه ولی گریه نکنه .من اوایل افسردگی گرفته بودم چند باری بچم شیر می‌خورد گریم می‌گرفت میومد بچه و از سینم جدا میکرد میگفت نمیخام شیر تو رو بخوره مثل تو دیونه بشه .وقتی بچه گریه میکنه ب درو دیوار مشت محکم میکوبه و فحش میده .ی بار باسن بچم سوخت بردم بشورمش گریه میکرد اینقد اومد تو حموم مشت زد ب صندلی حمام بچم ک شکست.دائم میگ انشاالله بمیری صبح از خواب بیدار نشی .میگ بچمو روانی کردی .منو پیر کردی میگ ب قبر پدرو مادرت ریدم .من قبلا کار میکردم حالا همه وقتمو برا این دوتا میزارم دارم خفه میشم از حرفاش ی مدت میومد خونه حالت تهوع میگرفتم .دائم گوشی جلو دست بچم داره ک از گریه کردن بهتر بچم بچه آرومی ی وقتایی گریه میکنه ک خصلت همه بچه هاس .