چقد بده ک ادم خسته میشه و از دست گریه هاش عصبانی میشه
نمیدونم چرا احساس میکنم تو این چند ماه خیلییی خسته شدم زود عصبانی میشم منی ک میگفتم امکان نداره بخوام عصبانی بشم
همش فک میکنم مامان خوبی نیستم🥲از ی ماهگیش تک و تنها بودم مادرمم دوره ازم خودمم و خودم سعی کردم همش همه ی نیازاشو بر طرف کنم اما همش احساس پوچی دارم از یه طرف خستگی از ی طرف افزایش وزن از ی طرف ریزش مو از ی طرف احساس ناکافی بودن نمیدونم تاکی میخواد این وضع ادامه داشته باشه🫠
شما چیکار میکنین؟

از شش ماه ب بعد بهتر میشه فکرکن یه هدیه کوچولوعه غیرازتو کسیو نداره کمکش نمیکنی؟خسته میشی؟
نگران نباش هممون کم و بیش تو همین وضعیتیم تازه اگه از طرف دیگه ای فشار وارد نشه

ببین اگه روزا باهاش بازی کنی البته بغل نگیرش اصلا مگه برا اروغ
هی ادا صدای خودش دربیار .
روز بیشتر بیدار بمونه شب عمیق میخوابه
گهواره پستونک لالایی پخش کن براش یا صدا سشوار دانلود کن صداش متوسط یا کم

منم مامانم تا ده روز پیشم بود بعدش تنها شدم
صبح تا ظهر تنهام شوهرم خیلی کمک میکنه بهم خداروشکر
افسردگی هم گرفتم
ولی بهترم الان

سلام عزیزم همه ی ما همین شرایطو داریم نگران نباش فقط تو نیستی باید با شرایط کنار اومد کاریش نمیشه کرد چاقی و ریزش مو اینا که نمیشه گفت مشکل همه حل میشه خستگی هم همین چند وقته بزرگتر شه شبا کامل میخوابه راحت میخوابی تو هم همه ی مامانا همینن پس اونایی که چند تاشو دارن چی بگن یا دوقلو و چند قلو دارن به اونا فکر کن و بخاطر شرایطت از خدا ممنون باشه و از لحظه لحظه بودن با بچت لذت ببر

منم همینطورم، امروز سه بار شونه دست گرفتم،تا اومدم موهامو شونه کنم گریه کرد، آخرش شونه رو پرت کردم اونور، الانم میخوام بخوابونمش تا میاد بخوابه شوهرم یه کلیپ تو اینستاگرام با صدای بلند پخش میکنه ، اینم خوابش میپره.
الانم سر شوهرم داد زدم اومدم اینور، خسته شدم بخدا از صبح نخوابیدم

هیچی فقط سعی میکنم به همه کارام برسم از ساعت ۱۲ مشغول کارای خونه بودم دختر بزگمو بردم حموم سه روزه نتونستم خودم حموم کنم الانم نا ندارم چو باید شیو هم کنم صبحام ک اب نداریم بعضی روزا اصلا یه وضعیه نگوو از خستگی خوابم نمیره الاناست ک گریه های دخترمم شروع بشه و منم بزارمش رو پاهام تکونش بدم🥲

همدم هستیم خواهر خوبه تو تایه ماه کنارت بوده من سه روز کنارم بود الان دست تنها دارم دوتابچه روبزرگ میکنم شوهرم صبح میره اخرشب برمیگرده واقعابریدم دیگه صبرم تموم شده ازاین همه درد وخستگی