۹ پاسخ

فقط بگم بهت من سه روز از سخت ترین روزهام گذروندم هم من هم بچم با کمک مامانم و شوهرم گذروندم بره ک برنگرده

واس ما راحت بود
روز بفد از خواب ک پا شد گریه کرد یکم بعدص کمتر راه میرفت تبش هم کنترل میشد با دارو

من همسرم گفت نزن.ولی من واکسن رو زدم.سخت بود.بدنش ضعیف شد.و مریض شد.و همسرم چقدر باهام دعوا کرد که چرا واکسن زدی .ولی باز برگردم عقب.حتما دوباره میزنم.

دختر من تو دوتا دستاش زدن همون موقع گریه کرد تا ۵دقیقه بعدش بعد تو ماشین آرام شد بعد هر ۴ساعت استا دادم تا دوروز بعد ظهرش ی کمم بازو چپ درد گرفت ک کلا تو بغلم بود نذاشتم تکون بده

چ میز قشنگی

نه اونقدر ک بزرگش میکنن سخت نیست
من قبل از اینکه برم بهداشت قطره استامینوفن دادم بهداشت ک رسیدم یکم آب قند بعد آمدم خونه یک ساعت اول کمپرس سرد بعد قطره با روغن گوسفند مخلوط کردم قشنگ ماساژ دادم جا واکسنو 24ساعت اول 4ساعتی قطره دادم شب یکم داشت تبش می‌رفت بالا یک ساعت پاشویه دادم دیگه خدارو شکر قطره جواب داد

نه والا من هنوز نزدمش می‌ترسم

اصلا اینجور که میگن نیست چرا به حرف دیگران اهمیت میدید
پسر من اصلا تب نکرد فقط پاش بود که خوب شد مثل بقیه واکسن ها مراقبت میخاد

والا انقد ک منو ترسوندن هنوز نزدم قراره ببرم ازمایش بعد ببرم بزنن براش

سوال های مرتبط