۱۱ پاسخ

حرفات حرفای منه مامان فرنوش😔 جوری هس که بعضی وقتا دخترم میگه مامان بخند😪

من احساس ترس.اضطراب دارم...
نمیدونم چمه..از هیچ لحاظی مشکل ندارم نه مالی نه باشوهرم مشکل دارم نه باکسی مشکل دارم اما حال دلم خوب نیست نمیدونم چرا

منم اینجوری بودم ولی خداروشکرهمه چیزخوب پیش رفته صبح۴زایمان کردم شب امدم خونه ولی طفلی پسرم خسته شده بود هرچیم میگفتن بخواب میگفت نه مادربیادباهم بخوابیم☹

وای وای وای دقیقا من الان۵ماهمه فقط فکر اون روزم😶🫠🥴

۸ ماه پیش همین فکر اللن شما رو داشتم ...
اناق خصوصی گرفتم اما نزاشتن...
موقع خواب گریه کرده بود مامانم ...
شوهرم زنگ زد ...
هر ۳ تا مون گریه میکردیم🥲🥲
با یه ذوقی فرداش اومد .. با صدای بلند تو بیمارستان میگفت اومدم نی نی رو بیارم دنیآاااا😍
خدای من .... شکرت ..
هیچ نگران نباش عزیزم به هر کی میسپاریش بگو ظهر نخوابوننش تا شب راحت بخوابه... شوهرت ببرش خونه بازی ... مهمونی ببرن جایی ک بچه دارن

منم باردارم رفتم توی 38هفته همش میترسم یهوقت نصف شب حالم بد شد چکار کنم تحمل کنم تا صبح فقط بخاطر پسرم ولی از درد زایمان هم میترسم پسرم که بدنیا اومد هیچ دردی نکشیدم ولی این بارداری داغونم کرده خیلی درد کشیدن

منم الآن داشتم التماس دعا میکردم به یه مامانی توی همین گهواره . فردا موقع زایمانشه . تنها چیزی که دلم میخواست الآن اینه که خدا بهم دو قلو یه دختر و یه پسر بده . 😮‍💨😮‍💨😮‍💨

اینکه چطور مادر بهتری باشم
بچم خیلی حساس و گریه و لجباز شده
کجا خراب کردم چی کم گذاشتم
چیکار کنم که روحش در امان باشه احساس شادی کنه نترسه و عصبی نشه از چیزی و کسی ، دلم میخواد همیشه بخنده و توآرامش باشه ، ولی بیشتر وقتا ناراحته
خدااااا یا 😭😭😭😭

من فکر مشکل تشنج دخترمم از سه ماهگی دارو میخوره تا الان و فقط دوز داروهاش زیاد شده بدون تغییر همش اضطراب دارم با هر حرکت نشونه حتی یه چیز ساده مثل ابریزش بینی

من بیمارستانم بالاسر دخترم فکرم پیش کوچیکست ۱ سال و ۳ ماهشه نصف شب پا میشه آب میخواد همش نگرانم شوهرم گریه هاشو نشنوه🤕

خوب نیس اونموقع پیشت باشه درد میکشی ببینتت باید بزاریش جایی من امروز مامانم بیمارستان بود از صبح پیش باباش بود تا شب

سوال های مرتبط