۵ پاسخ

من از اول رو خدافظی خیلی کار کردم همسرم میرفت سرکار به هرمان میگفتم بریم بابا و راه بندازیم بوس خدافظ درو میبست خودش قفل می‌کرد میومد تو خونه هر کی رفتن هم همینطور دست بدیم خدافظی کنیم بریم وقت رفتن .ابدا بهونه نمیگیره جایی بمونه یا کسی بمونه خونمون

نه خداروشکر دخترم دوس نداره جایی بدون من بمونه تا حالا واسه کسی ام بی قراری نکرده عمه هاش میان میگن بیا ببریمت خونمون میگه نه نمیام

حالا نمیدونم زود واقعیت پذیری تو این سن، یا نه باید با بهونه چیزی یا کاری راضیش کرد

اینقد وابسته به منه و چسبیده بهم هیچ جا نمیره بدون من
من از خدامه با عمه اش بره 😅😅 یا بره خونه مامان جونش

مهمون ک میاد خونمون موقع رفتن گندم مثل اب بهار اشک میریزه ک نرید.خودمونم جایی میریم بشدت علاقه دار بمونه منم با قول جایزه و دور دور میتونم بیارمش

سوال های مرتبط