کاش هیچوقت گهواره نصب نمیکردم از وقتی باردار شدم نصب کردم خیلی چیزا اینجا خوندم و حساس شدم هیچ لذتی از لحظه هام نبردم،کل بارداریم با استرس گذشت هی میگفتن طول سرویکس حرکات بچه هزارتا چیز ک اصلا نمیدونستم چیه اصلا هیچ لذتی از بارداری نبردم بعدش بچم زود دنیا اومد رفت دستگاه هر کی یه چیزی میگفت انقد استرس کشیدم الانم انقد از اوتیسم گفتن ک عین خوره افتاده به جونم بچم رو مریض میبینم همه رفتارش به نظرم بد میاد ۳۰ ساعته نخوابیدم از غصه خوابم نمیبره حسم به بچم عوض شده خلاصه زندگی برام تلخ بود تلختر شده،من هیچ دلخوشی بجز بچم ندارم فقط دلم به بچم خوشه ولی از دیروز حسم عوض شده حالم باهاش خوب نیست همش فکرای منفی میکنم
کاش هیچوقت هیچی نمیدونستم درمورد این چیزا
به شوهرم گفتم اصلا براش مهم نیست گفت هیچیش نیست و باهام دعوا کرد گفت چرت میگی
خدای نکرده بچم مشکل داشته باشه چه غلطی کنم😭😭😭کاش یکی بود پیشم آرومم میکرد همینجوری اشک میریزم دلم داره میترکه

۱۷ پاسخ

وا تو خودت بیشتر مریضی انگار،ناراحت نشست ولی کسی که رو هر چیزی اینجوری واکنش نشون بده تا این حد،خودش مریضه وگرنه همجای دنیا بچه مریض هس یعنی باید هرکیو دیدیم با بچمون مقایسه کنیم؟اینجوری باشی دوام نمیاری مگه بچه داری به همین راحتیه؟یه عمره هزارتا چالش داره اگه قرار بچه قوی به بار بیاری پس باید اول مادر قوی باشی وگرنه پسرتم میشه عین خودت

عزیزم گهواره برای این نیس ک مقایسه کنی
اینجا جمع شدیم
تا بااطلاعات کوچیکی ک داریم ب همدیگه کمک کنیم
تا ی مادر مشکلش رفع بشه

تو رو خدا بیخیال شو اصلا تشخیص اوتیسم زیر سه سال الکی تایپیک هات میان من برا تب نورا بیدارم بچم ویروس گرفته الان که بچت سالمه خداروشکر و زبونم لال هر چی هم باشه هنوز که هیچ تشخیصی نیست می‌دونم مادری من از همه دنیا تو این چیزا بدترم چون نورا رو خدا بعد هفت سال بهم داد تمام بارداریم از استرس گریه کردم الآنم تب داره و بیحال و بی اشتهاس همش گریه ولی بچه هامون به مادر قوی نیاز دارن

تو دچار وسواس فکری شدی خب من ولی برعکس تو بودم میگفتم نکنه بچم دوجنسه بشه تو حاملگی تو زایمان هی فکرمیکردم ایما نشانه ای وسواس فکریه که تحت نظر دکتر باید بری بد گفتم بچم هرچی باشه من مادرشم قبولش مسکنم هربار فکربد کردم گفتم یاعلی یاححسین سری منفیا پاک شدن

و بااین کارت بقیه مادرا رو هم نگران می‌کنی حس میکنم شما تنهایی زوم کردی رو رفتار بچه و شوهرت بیخیال باش همه چیو بسپاربخدا مطمعن باش ولت نمیکنه

واینک مگ بهداشت نمی‌بری ونبردی اونا سریع میفهمن وبهت میگن تاالان چیزی نگفتن پس بچه سالمه فقط خودتو علکی نگران کردی پسرمنم ماشین یادوچرخشو برمی گردونه باتایرش بازی می‌کنه من میزارم ب حساب کنجکاوی حالا شما یه جور دیگ میبینی قضیه رو ولی اشتباه می‌کنی

پسرمنم همینه ولی فک نمیکنم چون قدرت تکلم خیلی بده ب هرچی فک کنی وب زبون بیاری میشه پس خودتو درگیر اینانکن برای ارامشت گهواره پاک کن راحتتری

عزیزم کاش یکم بیخیال میشدی اگر همونی باشی که بچه ت زود دنیا اومده بود یادمه از همون موقع خیلی حساس بودی روزی هزار بار سوالای تکراری میپرسیدی .چته دختر یکم بیخیال باش مطمئن باش دنیا برای بیخیالا جای بهتریه اینجوری خودتو نابود میکنی .نارخت نشی از حرفامااا😘

عزیز شما خودت دچار وسواس شدی ناراحت نشی ولی اول خودت رو ب ی دکتر نشون بده پسر مشکلی نداره خودت باید درمان شی

خیلی نگرانی ببر دکتر الکی غصه خوردن نداره

مامان امیر بیا خصوصی

همین الان گهواره رو پاک کن من یک زن روم تاثیر بد میزاشت نمیتونستم خودمو کنترل کنم پاک کردم

کاری به گهواره نداره تو خودت افسردگی گرفتی
از اتیسم میترسی ببر دکتر خوب

عزیزم درکت میکنم بهتره ب خودت قوت قلب بدی روحیه بدی انرژی منفی هارو ازخودت دور کنی..
باورکن من اصلا ب ای چیا فکرنمیکنم خداروشکربچم سالمه.. من همچیو سپردم بخدا

امیدوارم کامنتمو بخونی. منم تو یک سالگی دخترم فک میکردم اتیسمه هنوزم تاپیکام هست یادمه از بچم بدم میومد فقط و فقط کانال والا موسوی منو نجات داد. شمارتو بفرس تو ایتا برات ویساشو بفرستم کانالش درمورد مادراییه ک فک میکنن بچشون اتیسمه. خیلی خیلی حالت بهتر میشه و یادت نره همیشه بچتو توانمند ببین اون اگه اتیسمم نباشه وقتی تو به این دید نگاش کنی تبدیل به شبه اتیسم میشه

کدوم علائم اوتیسمو داره؟

بیداری الان

سوال های مرتبط

مامان امیر مامان امیر ۲ سالگی
من شدیدا فویبای سرماخوردگی بچمو دارم همش میترسم ویروس بگیره بخاطر همین یکم محدودش کردم حس میکنم خوش نمیگذره بهش،مثلا گاهی میبرم جلوی در بازی کنه میره نزدیک بچه ها نمیزارم چون میبینم اکثرا سرما خوردن یا دست به جایی میزنه جلوش رو میگیرم اگه گوش نده میارمش خونه،یا اینکه خودم سرما خوردم انقد استرس دارم بچم بگیره ک اعصابم بهم میریزه پارسال شوهرم هی مریض میشد رعایت نمیکرد هی تذکر میدادم اونم گوش نمیداد حرص میخوردم از الان نگرانم شوهرم مریض شه به بچم بده چون شغلش جوریه با بچه ها سرکار داره پارسال چندبار بچمو مریض کرد از الان غصه میخورم زندگی با وجود حساس بودن خوش نمیگذره،چون بچم چندبار ک مریض شده تبش بالای ۴۰ درجه شده و من خیلی ترسیدم کنترل نمیشد خلاصه همش نگرانم و اذیتم خیلی،یا خانواده همسرم ک مریض میشن اصلا رعایت نمیکنن اصلا حالیشون نیست ک منتقل میشه و بچه رو خیلی بوس و بغل میکنن منم سعی میکنم دیر به دیر برم ولی گلایه میکنن و شوهرمم ناراحته ک چرا نمیرم،شما چطوری حساس هستین یا نه