۵ پاسخ

من از تنهایی متنفرم ...و چون صبحها هم بچه ها میرن مدرسه و تنها میشم همسرمم هر روز صبح سرکاره تا ظهر . از همین الان دلم گرفته ..پارسال مهرسام خواب بود زود بیدارش میکردم که تنها نباشم ..اما امسال پسر کوچولوم مدرسه ای شده 🥺و میدونم تنهایی آزارم میده ..اما خب چه کنم مدرسه اش مهمتر از تنهایی منه .طرف صبح هستش

دختریم هنوز نگفتن صبح یا بعدازظهر از ۷ کلاس شروع میشه ۴ هم جشن دارن

خیلی استرس دارم منم بعد چن سال اولین باره پسرم میخاد چند ساعت پیشم نباشه واقعا نگرانم هوف خدا خودش نگهدارشون باشه

خب حس خوشحالی و ذوق که دارم بزرگ شدن پیشرفت دخترم رو میبینم از طرفی نگرانی و ناراحتی از اینکه چقدر زود بزرگ شد.دخترم خیلی بمن وابسته بود و هست اما خب خوشبختانه از تابستون قبل که فرستادمش کلاس و پارسالم پیش ۱ رفت جدایی برای چند ساعت برای هر دومون عادی شده.فقط میترسم این هر روز بردنش منو خسته کنه . قبولم نمیکنه که با سرویس بره

من که هم خیلی ذوق دارم هم استرس‌ دارم بغض دارم میخواد دخترم بعد ۶ سال‌ که صبح تا شب باهم بودیم یه دیقه ام جدا نبودیم واسه چند ساعت از پیشم بره🥲. هم صحبت بودیم باهم 😁 کل روز شب ازهم جدا نبودیم خودش هم تجربه اول آدم همیشه فرق داره

سوال های مرتبط