خیلی خستم خیلی ناشکری میکنم گاهی نه اینکه فک کنین زندگیم بده ها نه خداروشکر همسر خوب خانواده خوب ماشین خونه خوب ولی پناه خیلی اذیتم می‌کنه بریدم دیگه ب شدت لجباز بدغذا و...همش بغلمه بچه سه ساله آخه چیکارکنم بی محلی نوازش داد ودعوا هیچی روش اثرنداره واسه پی پی کردنش بعد سه ماه از پوشک گرفتن هنوز. باید 10تا کتاب بگم تا بکنه جرعت ندارم گوشی دستم بگیرم نه باخودش بازی می‌کنه نه با هزارتا اسباب بازی ک داره نمیزاره یه باآرامش با مادرم حرف بزنم الآنم داره زار میزنه بابت گوشی میگین نده ب خدا ندم یه لحظه هم ازم جدا نمیشه یعنی عملا نه باید غذا درست کنم نه بشینم نه فقط باید آویزونم باشه میخام مسواک بزنم خودشو می‌کشه هزاران چیز دیگه ب شدت باهوشه کامل صحبت می‌کنه محبت میبینه جایزه کادو همه چی

بچه های الان افتضاح.نسل گندی
بچه بزرگم دهه ۹۰ .عالی
از همون بچگی هم اذیت نداشت
ولی این یکی همه چیزش مصیبت

بذارش مهد اگه هم بازی داشته باشه خوب میشه

خدا همچیز خوبو یجا به آدم نمیده همین که بچت سالمه همسرت خوبه هزاران باز شکر

دختر منم سه سالش ‌شده تازه حرف نمیتونه بزنه زله شدم از دستش میگم کاش سقط میکردم از بس لجباز وغر غرو زندگیم سیاه کرده

شروع کن بذارش مهد از روزای کم شروع کن بذار هم اخلاقش خوب باشه و اینکه هم بازی پیدا کنه خیلی خوبه

بچه من هم همینه ،یعنی دلم خونه

مثل دخترمن ،میزارم مهد دو ساعت و نیم بکارام میرسم میگن مهد نزار خوب نیست حداقل اینکه تو خونه گوشی نمیدم دستش و اون ساعت با همسن هاش بازی میکنه و مربی هم آموزش هایی داره

دختر منم همینه،،،

دختر منم خیلی میچسبه بهم نمیدونم چرا🥲 میگ اشپزخونه نروو کلا ..همه کارام میمونه ...