۱۱ پاسخ

نه من همش دلم میخاد زودتر بچم یکساله بشه دیگه چهار دست و پا بره
با اینکه میدونم اونجا هم یک پروسه سختی در پیشه
ولی خسته شدم از اینکه همش بغلم
درازم نمیکشه که به کارام برسم
و بجای اینکه شیر خوردن شبش کم بشه بیشتر شده دلم برای خواب بدون گریه بچم تنگ شده
جدیدا هم بغل هیچ کسی نمیره خودمو میشناسه تا حموم یا دستشویی نمیتونم برم پیش شوهرمم نمیمونه
دلم آرایشگاه میخواد دلم رنگ مو میخواد و......
چرا فک میکردم بچه ای آروم بدنیا میارم
ولی ماشاا... وروجک
ناشکر نیستم البته عاشق دخترمم هستم
فقط دوست دارم زود بگذره

منم خیلی بهم سخت گذشت ولی زود میگذره من اصلا نوزاد بودن دخترم به یاد نمیارم همش میگم احساس میکنم خیلی لذت نبردم از نوزادیش

آره خیلی دلم برای اولین شبی که بدنیا اومده تنگ میشه درسته سخته ولی مثل برق و باد میگذره

نه برای من خیلی سخت گذشت

درخواست بده عزیزم

چون سرمون گرم بچه هاست دائما درگیریم احساس می کنیم زود میگذره

نه برا من سخت داره میگذره.درسته به روز بدنیا اومدنشون خیلی فکر میکنم اما واقعا زمان برای من وایساده.کمر و عصاب نمونده والا

وای دقیقا من پارسال ۱۷مهر رفتم برا سونوی تشکیل قلب برای اولین بار صدای قلبشو‌شنیدم حالا ۱۷مهر ۱۴۰۳پسرم پنج ماهشو تموم میکنه الان که فکر میکنم چه روزایی رو پشت سر گذاشتم چه استرسایی کشیدم فقط خداروشکر میکنم که پسرم سالمه و پیشمه🥰🤗🧿

به منم خیلی خیلی سخت گذشت ازلحاظ روحی خیلی خیلی داغون شدم

منم همین حس رو دارم شوهرم هی میگه آیهان بابا زود بزرگ نشو

منم همین حسو دارم منم اولین بچه امه هیچ وقت فکرشو نمیکردم تا اینجا از پسش بر بیام خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم💞

سوال های مرتبط