مامان من نمیدونم چرا اینجوریم 😕
دخترم و باباش باهم الان رفتن بیرون اصن انگار نه انگار ک بچه نیس😐
بقیه بچه هاشونو ازشون یکم دور میکنن میخان سکته کنن من نمیدونم چرا اینجوریم انگار مهم نیس برام
من اصن مادر نیستم انگار مهر مادری ندارم😔

همینکه ناراحتی که چرا از نبود دخترت نگران و دلگیر نیستی ینی مهر مادری داری .....
حتما که نباید همه بمیرن از نگرانی و دوری از بچشون😁
گاهی آدم دلش میخواد اصلا خوشحال بشه حس آزادی بهش دست بده ....
هیچ منافاتی با مهر مادری نداره عزیزم....
مهم اینه هرچی هم که باشه حاضر نیستی یه مو از سر بچت کم بشه با خنده هاش نور به قلبت بباره ، این ینی مهر مادری داشتن...

من که تازه وقتی میسپرمش ب باباش یا مامانم میرم بیرون اصن از خود شوهرمم یادم نمیاد چه برسه بچه ول کن

چون با یه شخص مطمئن هستش بچه،منم همینطورم و این ربطی به مهر مادری نداره،اونایی که می‌خوان سکته کنند از شور بدرش میکنند وگرنه به عنوان یه مادر باید استراحت کنی نه از لحاظ جسمی ها از نظر روحی هم باید روحت استراحت کنه،چند ساعت به هیچ چیزی در مورد بچه فکر نکنی و بزاری پیش باباش یا شخص مطمئن خوش بگذرونه..

منم مثل توام
ربطی به مهر مادری نداره
خب اولا که از صبح چسبیده به ما ، بعدشم راه دوری ک نرفته ، ۱۰ دقیقه دیگه پیشته
بخاطر همین خیالت راحته

این حست خودش یه نعمته
مثل من دیوونه نیستی
من پسرم ۵ سالش هرجا تنها بره خل میشم
میترسم مدرسه بره تا ظهر بشینم جلو در مدرسه

خب دوروز پیشت نباشه تا میفهمی یعنی چ