۷ پاسخ

پسر من انقد وابسته شده بود ک حتی قیچیش هم کرده بودیم میذاشت دهنش عید ی شب رفتیم بیرون پستونکش از ماشین افتاد موقع سوارشدن باباش گفت برم بگیرم گفتم ن ی شب گریه کرد براش دوسه روز بدمیخوابید انقد خستش میکردیم ک گیج خواب میشد خوابش میبرد دیگه بعد سه روز کامل فراموش کرد

اتفاقا دختر منم خیلییی خیلی وابسته بود و هست هفته ی پیش جایی رفتیم یادمون رفت ببریم تا 7 شب با هزار ترفند نگه داشتیم تا رسیدیم خورد تا شب
قبل خواب موقع بازی خودش پرت کرد هر چی گشتیم نتونستیم پیدا کنیم دیگه هر جور شده بود خوابوندیم چون بدون پستونک نمبخایید دیگه شوهرم نداشت بدم بهش خیلییی سخته از لحاظ روحی تا به امروز هرروز موقع ظهر و شب قبل خواب و بعدش همش میگه پیدا کنید دیگه قول میدم پرت نکنم چون همیشه اینکارو میکرد بازم پیداش میکردیم خلاصه یادش میاد میگه من دلم پستونک خیلی دوست داره آخه چیکار کنم 🥹🥹😭😭
تو این یه هفته لجباز تر شده و گریه هاش زیادتر و اذیت هاش و بهونه گیر یاش همش میزنه مارو در خالی که قبلا نمیزد
ولی خداروشکر داره میگذره ولی بازم طول روز همش یادش میافته دیگه بهش میگیم پستونک رفته خونه ی مامان باباش چون تو بزرگ شدی دیگه
ان شاءالله زود یادش بره چون بقیه ی بچه ها بخورن میترسم از لحاط روحی اذیت بشه

حنا بمال روش بگو پی پی شده

سرشو کوچیک کوچیک قیچی بزن خودش نبینه تا ول کنه

یه ذره یه ذره از سرش قیچی کنید

پسر داداش منم تا۳لگی میخورد ی دفع افتاد تو سرویس بهداشتی گفتن افتاد ونیست بعد گریه بخرین رفتن خریدن قبل از نشون دادن ب اون سرش یکم قیچی کردن هرچه گریه کرد گفتن حالا همه خراب شدن هرچه بخریم همینه یکم خورد دید نمیشه دیکه نخورد چندوقت خیلی بهونه گیرشده بود تا یادش رفت

عزیزم اگه فهمیدی به منم بگو

سوال های مرتبط

مامان دوتا قندعسل مامان دوتا قندعسل ۳ سالگی