۶ پاسخ

دختر منم همین بود ..و من واقعااا قلبمم به درد میومد از این کارش ..ولی الان که دوسالشه برام عادی شده اوایل فقط غصه میخوردم
الانم هستم اما کمتر

واااا به چه چیزایی اهمیت میدید خدایی....من میرم خونه پدرهمسرم اصلا بچمو بغل نمی‌گیرم همش میدم بغل اونا بمونه و بهش رسیدگی کنن و هرچی می‌خوان بدن دخترم بخوره رو فقط سوال میپرسن که بدیم یا ندیم.....حتی از منم بیشتر ازش مراقبت و رسیدگی می‌کنن من که این رفتارشونو خیلی دوست دارم👌🏻

عزیزم درک میکنم ولی اون کوچولو برا توعه و بیشترین لحظاتشم با توعه
عمش همیشه پیشش نیست که
برای شما میمونه ور دلتووون🥲🤣

عزیزم !! از اونجایی که پسر برادرم خیلی به من وابسته است حس عمه رو درک میکنم ،هم اینکه مادرم حس تو رو درک میکنم که بچه ات کسی دیگه رو بهت ترجیح بده اونم خانواده شوهر، مخصوصا اگه ته دلت ازشون رنجش داشته باشی.

خوبه که بده بغلش خودت استراحت کن
پسر من به زور می‌ره بغلشون اونجا مهمون باشیم جونم درمیاد از خستگی

اشکالی نداره بابا دختر من پدرشوهرمو میبینه از بغلم میپره بغل از خداتم باشه

سوال های مرتبط