امروز خدا بخاد میخام پسرمو ازشیر بگیرم مامانایه با تجربه میشه بهم بگید هروقت ک بهونه کرد چیکار کنم نگید بچه دومته نمیدونی درسته ولی اون موقع من درحال جدا شدن بودم حال و روز خوشی نداشتم نفهمیدم بخدا اصن خدا سرهیچکس نیاره اگر میشه کمکم کنید ممنون ازتون

سلام. اصلا نگران نباش. باهاش بازی کن. سرشو بند کن. خوراکی که دوست داشته باشه و البته سالم باشه براش بگیر.
و اینکه اگه بهت چسبید و یا شیر میخاست نگران نباش بگیرش بغلت ببوسش. انشاءالله به سلامتی از شیر گرفته میشه 🙏

کاش وقتی هوا گرمتر بود میگرفتیش که میبردیش پارک برا بازی تا سرگرم بشه وکمتر اذیتت کنه عزیزم
براش شیر بگیر حالا یا تو شیشه یا تو لیوان بریز بده بخوره هروقت هم بهونه گرفت خوراکی بده بهش بیشتر مشغولش کن تا کمتر یادش بیافته از عطاری صبرزرد هم بگیر تو آب حل کن بزن به سینه ات به بوی اون دیگه سینه تو نمیگیره.

من پسرم و این سومین روز گرفتم خداروشکر اصلا اذیت نکرد با صبر زرد گرفتم دید مزش بده دیگه سراغش نمیگیره

عزیزم اگه همیشه با شیر میخوابیده سعی کن زودتر غذاشو بهش بدی سیرش کنی و قبل از خواب هم شیر پاستوریزه یه هر چیزی تو خونه هست بهش بده با قصه یا بازی خوابش کن به هیچ وجه روی پا یا تو بغل خوابش نکن که عادت کنه و سعی کن تو طول روز خیلی باهاش بازی کنید که خسته بشه خدا کنه مثل پسر من براش مهم نباشه من یه چسب قرمز زدم گفتم اوف شده شب اول اصلا بیدار نشد فقط شب دوم بیدار شد کمی آب خورد خوابید و تمام و در طول روزم که اصلا سراغش رو نگرفت

فقط،با خوراکی سرگرمش کن آبمیوه بده بخوره شکمش سیر باشه شیر نمیخاد

من کلا خوراکی گرفتم هرچی فک‌کنی شده بود مغازه
بعد هر روز بیرون می‌بردم.پارک پیاده‌روی

سلام عزیزم
من تازه گرفتم از شیر
براش کلی خوراکی خریدم قایم کردم مثل اسمارتیز
هرموقع بهونه می‌گرفت سریع سرگرمش میکردم

قبلشم ب نیتش سوره بروج خوندم
و ی قرآن خیلی کوچولو ک سوره ی بروج هم داخلش بود بهش وصل کردم

ثواب دوسال شیردهی رو تقدیم به رباب خاتون کردم
و از حضرت رباب و علی اصغر خواستم که پسرم رو جهت شیر گرفتن یاری کنن تا صبور باشه

همین

تا یک هفته بی قراری میکنه ک طبیعیه
شب موقه خواب خوراکی بش بده گریه کرد آب بده
رو پاهات بخوابونش تابش بده
انشالله ک میتونی نگران نباش

عزیزم من چهار روز از شیر گرفتم غذاهای که دوست داره میپزم مجبور شدم یه خورده هم خوراکی واسش گرفتم ولی برای شب که از خواب بیدار میشد واقعا دیگه نمیدونستم چیکار کنم هر بیدار شدنی یه نیم ساعت گریه میکرد میخوابید هیچ چیزی هم نمیخورد شیر دوغ اصلا قبول نمیکرد خدارو شکر بعد سه شب امشب دیگه فهمیده بود از شیر خبری نیست تا صبح خوابید و اینکه بهش محبت کن مدام بوسش کن بازی کن واقعا واسه بچه سخته