هیچ وقت فکر نمیکردم مادر بودن انقدر سخت باشه به خدا خسته ام دیوونه شدم فقط دلم میخواد یه روز باباش خونه باشه نگهش داره من بزنم بیرون نباشم خونه...
از صبح حالم خوب نیست گفتم برم حموم سر حال بشم بردمش حموم شستم آوردم لباس تنش کردم خوراکی گذاشتم جلوش کارتون گذاشتم خودم رفتم حموم، همین که خودمو خیس کردم جیغ گریه که جیش دارم تو حموم جیش کرده بود میدونستم نداره هر چی میگم صبر کن میام همینطوری جیغ میزنه، نفهمیدم خودمو چطوری شستم اومدم بیرون بردم دستشویی نشسته میگه ندارم، به خدا دیگه دیوونه شدم نمیدونم چیکار کنم، صبح تا شب همش تو خونه شوهرم شبا میاد خسته میگیره می‌خوابه نه کمکی نه چیزی...چقدر ما مامانا گناه داریم به خدا😭😭😭😭

آخر هم بهت میگن مگه چکار می‌کنی تو خونه که وقت نمیکنی حموم بری 😐😐😐😐😐😐😐
منم می‌خوام یه روزه کامل دخترمو بدم دست شوهرم همه چیشو انجام بده آنقدر زبونش دراز نباشه

عزیزم چرا مهد نمیفرستی

خب میگفتی بیا ت حموم جیش کن بعد اب میکشیدیش

اخ از مادر....

من دوتا دارم 🥴
شیر به شیر 🤣
ولی خب به کارام میرسم
سخته ولی شدنی 😊
خسته نباشی مامان نمونه 😘

هر چی هم میگم چرا این کارارو میکنی میگه بابا نمیاد اینطوری میکنم، باباشم میاد انقدر اذیت میکنه میزنه باباشو از سر و کولش بالا میره جتی نمیزاره یه لقمه غذا با دل خوش بخوره بیچاره