مامانا من اکثر وقتا حال روحی خوبی ندارم مخصوصا صبحا که پا میشم حس تنهایی دارم که الان چی میشه فردا چی میشه پسرم مریض نشه
هیج جا نمیرم میترسم از همه چی
با هیچکس ارتباطی ندارم دلم واسه پسرم میسوزه

منم مثل شما بودم از بیست سالگی کار کردم وقتی نداشتم که با دوستام بگذرونم همه رو بخاطر کارم از دست دادم
خودمو خودم هستم بعدشم باردار شدم بخاطر شرایط افسردگی بعد زایمان شدید گرفتم
ولی دارم تلاش میکنم خودمو پیدا کنم
پناهو میبرم مهد
خودم میرم خیاطب

اینکه از مریضی بترسی بچه نهواد مریض شه خیلی بده بچه باهر بار ویروس گرفتن بدنش مقاوم تر میشه پس نه خودتو نه بچرو حبس خونه نکن خودت افسردگی داری که این طوری فکر میکنی پس نزار اون بچم دچار شه اونقت گوشه گیر میشه نمیتونه تو جامعه قرار بگیره ارتباط نمیتونه بگیره به خودت به شدت وابسته میشه اونقت یه روز نباشی بچه ازبین میره خدایی نکرده پس قوی کن روحیتو خودتو پاشو‌برین بگردین خرید برین شهربازی مهد خانه بازی برین گشت و کذار کن نه بیش از اندازه که بچه هم بیرونی شه ولی هفته سه باز باید بره از خونه بیرون اون بچه دل داره

کدوم منطقه میشینی؟