مامانا فک میکنم اصلا مامان خوبی نیستم هیچی یاد ندارم با بچم بازی کنم هیچ کاری بلد نیستم وقتی میبینم هیچیم یاد نمیگره کلا بی اعصاب میشم رمقم از بین میره نه حرف میزنم باهاش نه باهاش باز یمیکنم غذایم روزی دوبار که بعضی وقتا با سرلاک و فرنی سرو تهشو بهم میارم کلا جونی ندارم امروز که واسه خودم نهار درست کردم نه صبحانه خوردم شبم با یه اشکنه جمعش کردم اصلا هم واسه سروار شوهرم غذا درست نمیکنم قبلا خیلی بهش میرسیدم الان نه سر کارش یا هیچی نمیخوره یا با بقیه یه جیزی میخوره بعضی وقتا هم ساندویج رسما همرو دارم نابود میکنم لیاقت هیچی نداشتم 😔😔

یه کم زمان میبره عزیزم تا با شرایط جدید خودتو وفق بدی درست میشه ایشالله

عزیزم بالاخره بچه داری سخته...ولی از غذا کم نزار برا بچت🥹بازی هم اسباب بازی بریز دورش خودش بازی میکنه...شبا غذا بپز هم شام و هم ناهار

حق داری عزیزم

چه حرفیه چرا اینجوری می‌کنی با خودت خدا به اون بزرگی اون بالا ننشسته که توی بنده حقیر غم غصه تو دلت جمع واسه چیزی که اصلا دست تو نیست

پاشو به خودت برس اون بچه تمام امیدش تویی اون مرد از طوفان سختی زندگی به تو پناه میاره به خونش پناه میاره که یه لبخند ببینه
جمع کن خودتو یکم
همه چیو بسپار به اونی که تو این وضعیت قرارت داده قطعا خودش راه حل هم جلو پات می‌ذاره

سلام عزیزم من متوجه مشکل بچه ت شدم.عزیزم ببرش کار درمانی به صورت مرتب جواب میده
خیلی خیلی بدتر از بچه تو رو میبرن اونجا و بچه راه می‌ره
از خدا میخام به حق این ایام عزیز هیچ بچه ای رو مریض نکنه و شفای همشون رو بده . الهی آمین

عزیزم خب توخیلی فکرت مشغوله حقم داری اول باید روحیه خودت رو قوی کنی همچی رو بسپار بخدا ، مگه منم مادر خوبیم همه احساس ناکافی بودن داریم منم با بچم نمیدونم چه بازی بکنم یا نهایت دوبار غذا درست میکنم تازه میمونم چی بذارم ولی غذای خودتون رو شب حتما درست کن وقتی شوهرت خونس تو غذاتو بزار، انشالله که خدا پسر گلتو شفا بده

منم اولش همینجوری بودم کلا برا غذا می موندیم الان دیگ صبا کدبیدار میشم صبونه علیسانو میدم شام و ناهاشو باهم میزارم بپزه بعدم ک مال خودم ناهار از شام قبل میخورم و دوباره عصری شام برا خودمون می‌زارم اینجوری کنی بکارتام می‌رسی

عزیزم ی مدت برو خونه مامانت یا مادر شوهرت. مردها همه غصه هاشون رو تو خودشون میریزن تو الان هم مادری هم همسر باید انقد قوی باشی ب هر دوشون برسی. هرچند سخته. ولی زندگی همینه خدا بزرگه ان شاالله مشکل پسرت هم حل میشه

عزیزم حتما برو مشاور. کمکت میکنه. من خودم هم تازه جلسات روانشناسی رو شروع کردم. خیلی از دوستام هم میرن. متاسفانه یکی از آشناهای ما بچه اشون مشکلات ژنتیکی شدیدی داره. ۹ ماهشه و اصلا گردن نگرفته. قد و وزنش هم مثل بچه ی ۴ ماهه می مونه. از راه بینی بهش شیر و سوپ میدن. مادرش می ره جلسات مشاوره و خیلی کمکش کرده.

فدات شم هر کسی یجور داره امتحان میشع ب درگاه الهی صبور باش کار خیلی قشنگه الهی که پسرت شفا پیدا کنه

خیلی سخته خیلی
واقعا کسایی که دلداری میدن خودشون رو یه لحظه جای ماها نمیدونن
من پسرم خیلی اذیت میشع خیلی
موقع کاردرمانی.غذا نمیخوره.رفلاکس و.....
تایمم خوابمم که ۴.۵ ساعته تک باز خوبه تا ۲ میخوابی
مدامم مریضه
کاش میشد ب زندگی پایان داد ولی بچه هامون رو چیکار کنیم؟ اونا ب ما نیاز دارن باید قوی باشی همونطور ک من باهاش کنار اومدم
با تموم وجود درکت میکنم 💔
بیا بغلم 😭🫂

هیچ کس درکت نمیکنه عزیزم تا در شرایط تو نباشه.ولی سعی کن قوی باشه بخاطر محمد مهدی
همسرت از تو داغونتر به روت نمیاره اون مرده از تو داغون داغونه
امروز از ته قلبم برات دعا کردم انشالله خدا به حق پهلوی شکسته فاطمه یه نگاه به بنده های محتاجش بکنه

درکت میکنم
ولی شوهرت گناه داره زینب طفلی میره سرکار گرسنه بره بره ببینه همکاراش غذا خونه دارن اون نداره
مردا فقط میخان وقتی اومدن خونه بوی غذا بهشون بخوره میدونم سخته ولی یکم خودتو جمعو جور کن توکلت به خدا باشه ازخدا بخا که بهت صبر و رمق بده

این چه حرفیه گلم. همه ما همینیم. من کلی غذا و بازی بلدم کلی روانشناسی کودک خوندم اما بازم احساس میکنم مامان بدیم و دخترم باباش را دوست داره. آدم نمیرسه هر روز برا بچه غذا بپزه. منم تقریبا روزی یه وعده غذا میپزم. وای با دخترت بازی کن و حرف بزن بچه ۸ ماهه انتظار داری چی یاد بگیره؟

اگ برات مقدوره دو روز بگو کسی تو بچه داری کمکت کنه تا خودتو پیدا کنی

افسردگی گرفتی برو پیش مشاور
صبح ها بیدار شدی به قرص جوشان مولتی ویتامین بخور بعد ورزش کن

کار خونه زیاد داری ؟