سلام حالشو ندارم تعریف کنم وگرنه خیلی زیاد بوده هم دیدم و هم تو زندگیم معجزه شده خیلی
سوخته بودم از مرگ حتمی نجات پیدا کردم ..یه تایمی با همسرم دوست بودم همجا میرفتیم خدا ابرومو حفظ کرد کسی ندید مارو ...پسرمو تو ۴۳سالگی دنیا اوردم و چسبندگی رحم داشتم اگه دکترم کار بلد نبود بر اثر خونریزی فوت میشدم ....همسرم با نیسان پر بار زد به تپه شن بار اومد رو سقف ماشین مچاله شد همسرم سالم موند دماغش خون نیومد حتی ...خیلی معجره خدا نشونم داد ..هزاران بار شکرشو بجا میارم
۹سال بچه دارنمیشدم ایقددکتررفتم دکترجوابم کردگفت مادیگه کاری ازدستمون برنمیادباخداگفتم خدایابه من بچه بده تامنم حس مادری بفهمم بعدازدستم بگیربهم دادبچه بچه اولی زنده مونددومی وسومی تابه دنیااومدن ازدستم گرفت الانم سه تابچه دارم خداراشکرمیکنم بابت معجزه هاش
بدون شک پسرم
سلام بسیار زیادددددد
شوهرم تو ماشین سنگین گاز پیک نیکی روشن کرده خوابش برده اونم ۸ ساعت .... صبح تو عالم خواب دختر کوچیکم میزنه رو پاهاش .. یعنی بیدارش میکنه...
جریان هفته پیش
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.