ولی من اصن نمیتونم بچم هیچ جوره با دارو خوردن کنار نمیاد نمیدونم چکارکنم همش بزور دارو میدم

هیچ کار خدا بی حکمت نیست ...من پسرم برعکس آنقدر راحت دارو میخوره تا میگم بیا دارو بخور میاد دم یخچال ک دارو بده بخورم حتی سرنگ خودش میگیره میخوره تازه میگه بازم بده...اما از انور خیلی گریه میکنه مدام می‌چسبه بهم با کسی نمیسازه کل روز باید بشینم باهاش بازی کنم تنهایی دوست نداره حتی غذا درست میکنم بغلمه خیلی خسته میشم

باران آنقدر راحت دارو میخوره، تا گوشیم زنگ میخوره میگه مامان وقت دارومه.
البته اوایل اذیت می‌کرد تا اینکه یه عروسک از اینا که تو دست میرن خریدیم و به اون دارو دادیم و اون زود خوب شد و رفت بازی با دوستاش، الان خیلی راحت میخوره

من با سرنگ میریزم تو‌دهنش تندی میخوره

پسرمنم همین بود یعنی یه بساطی داشتیم موقع دارو دادن ساعت گوشیم زنگ میخورد اصلا غصم میگرفت یه مدت بزور بهش میدادیم یعنی شوهرم پسرمو نگه میداشت من تو دهنش اروم اروم میرختم نصفشو فوت میکرد بیرون یخردشو میخورد تاالان ک عادت کرد ب طمع داروها قشنگ میخوره

من ک برای هر دارو یه دل سیر گریه می کنم

دختر منم همینجوریه