۶ پاسخ

این سن همه بچها همینطورن نگران نباش اگ شش هفت سالگی اینطور بودن باید نگران باشیم.

پسر من حرفای تخیلی زیاد میگه مثلا بار اوله از یه خیابون یا کوچه رد میشیم میگه اینجا خونه بابابزرگمه 😐

دختر منم اینجوریه دقیقا اصلا یه سری دوست خیالی داره

پسر من از دو سالگی یه دوست خیالی به اسم گود بداد داره که الان با ما تو قطاره🤣🤣🤣اومده مسافرت😉
پرای همه ریخته،مثه ننه لیلای نقی معمولی،

پسرمنم همش باید به زبون ماشینا یا عروسکا باهاش صحبت کنم فقط میگم چطوری باورشون میشه که این عروسک داره حرف میزنه وقتی من دارم حرف میزنم بعد باید صداهای مختلف برای هرکدوم در بیارم یوقتایی حواسم نیس صداهارو اشتباه میگم🤣 میگه عه خرسی با تو نبودم با پلیس بودم

کلا که نه ولی بخش زیادی از روز رو اینجوریه

سوال های مرتبط

مامان مایا مامان مایا ۳ سالگی
خانومایی ک منو دخترمو میشناسن میدونن چقد من همیشه از دست دخترم شاکی ام😂 اینارو اینجا میتویسم بعد چند مدت میام میخونم مثل خاطره میشه 😂😂 دخترمن از صبح ک بیدار میشه دنبال بهونس گریه کنه بعدشم انقد خرابکاره تا چشم منو دور میبینه میره بهذجون دیوار ها میافته یا رژ میگیره به سر و صورتش و وسایلا میزنه عصرا ۳ تا ۷ میره مهد ۷ میاد گشنه خسته فقط جیییییغ گریه!!!! انقد اخلاقش بده اصلا باهاش بازی نمیکنم دوس ندارم بازی کنم خسته میشم حوصلمم نمیکشه! اما واسش پرستار خصوصی میگیرم بیاد بشینه باهاش بازی کنه: الان وقتی میگم فضولی میکنه در این حده که مامانم هر دفعه میاد (شهر دیگه س) نمیاد خونه من میره خونه ی اون یکی خواهرم که اونم دخترش از مایا یک سال کوچیکتره. سری اخر ک تولدم بود و همه خونه خواهرم رفتیم باز!!! شوهرم میخاس چایی بخوره مامانم انقد خسته بود از دست شلوغی های دخترم به شوهرم گفت نمیخاد چایی بخورین سریع تر بلند بشیم بریم. ازون موقع بهم بر خورده میگم دیگه مامانم اومد منم نرم!!! همیشه میرم پیششون همی میگن چقد فضوله!! امروز صبح زنگ زده مامانم میگه مایا اروم تر نشد؟؟؟ خب اخلاقشه دگ انتظار دارن یه روز صبح بیدار بشه اصلاح بشه. خلاصه شلوغی های دخترم از یه طرف حالمو میگیره حرفا و قضاوت های بقیه جور دیگه