۱۰ پاسخ

رستا هم همینه بخدا تازه رفته رفته بجای اینکه خسته شه انرژیش زیاد میشه
وقتیم باباش رو ببینه دیگه واویلااااا تا ساعت ۳ صبح بیداره
چراغو خاموش میکنیم دستش میرسع میره روشن میکنه
یا بهانه های مختلف میاره که نخوابه
یه بار میگه جیش
یه بار میگه اب
یه بار میگه گشنمه
یه بار شیر
یه بار خوراکی
خلاصه وقتیم چراغا خاموشه ده باااار پا میشه

هیییی

پسر منم نمیخوابه

پسر من هم همین .دیگه مجبورم تو پذیرایی میخوام تا ۲ هم بیدارم

من هزار بار میگه تشنمه . بعد یادش میاد جیش داره . بعد قصه باید براش بگم ی قصه رو کم کم ۵ بار براش میگم هی اعصاب خودمو کنترول میکنم ک با ناراحتی نخوابونمش و از کوره در نرم وقتی اخر قصه میگه دوباره بگو . خلاصه دو ساعتی درگیرشم تا بخوابه . تازه امروز ۴ صبح پاشد اول اب خواست بعد کیک خواست بعد گفت منو بزار رو پات لالایی بده . خلاصه ن اول شب خواب داریم ن اخر شب

سر یک ساعت مشخص خاموش کن همه چی و خودتو بزن ب خواب....بعد ی هفته مثل ساعت میخوابه

پسر من تا ببینه داریم اماده میشیم برای خواب یا مسواک بزنیم یا خدایی نکرده یکی از لامپ هارو خاموش کنیم قیامت به پا میکنه جیغ میکشه داد میزنه نخوابییییییم چراغارو خاموش نکنید مسواک نمیزنم پامیشه پتو وبالشت هارو پرت میکنم اینور اونور

قبل از خواب بازی هیجانی انجام ندین و خوراکی‌های انرژی زا ندین. بعد یکساعت به خوابش کتاب قصه بخونید و پازل و کلا بازی های کم تحرک نقاشی بعد بغلش کنید و قصه بگید تا بخوابه

امشب دیر خاموش کردم هنوز بیدارن

خاموشی زدن و اجازه چرخ ندادن تو خونه 😁

سوال های مرتبط