۲ پاسخ

برا منم دعا کن دخترمو سالم بغلم بگیرم🥹🫀

چنتا بخیه خوردی؟! برشو بدون بیحسی زدن برات؟ حس کردی؟

سوال های مرتبط

مامان یوتاب مامان یوتاب روزهای ابتدایی تولد
مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۸ ماهگی
سلام مامانا من دیروز درد داشتم زیر شکمم و کمرم یکم درد میکرد ساعت شیش صبح رفتم خونه مادرم تا ساعت ۱۰ درد کشیدم بعد رفتم بیمارستان اونجا معاینه شدم گفت سه سانت دهانه رحمت باز شده بستری شدم اینقدر درد کشیدم بعدش یه سیخ پلاستیکی زد کیسه آبم پاره شد بعد گفت هر موقع دردت زیاد شد بشین زور بزن تا سر بچه بیاد پایین منم همین کار رو میکردم اما فایده نداشت دو ساعت زور زدم تا بلاخره منو بردن اتاق زایمان اونجا برام برش دادن یه نفر محکم با دستاش رو شکمم رو با تمام زور فشار میداد تا سر بچه اومد بیرون بچه شروع کرد به گریه کردن بعد بچه رو بردن که تمیز کنن بعد از اون شکمم رو فشار میدادن تا جفت بیاد بیرون نزدیک به ۱۰ بار فقط شکمم رو فشار دادن چون جفتم تیکه تیکه شده بود هعی دست مینداختم در بیارن یه تیکه آخر جاموند گفتن همراه خونت میاد بیرون بعدش ۱ساعت فقط خانومه داشت بخیه ام میکرد تا ساعت ۶ رفتم بیرون بعد بخیه هم اومدن دیدن که جایی که بخیه زدن ورم کرده یه دارویی زدن بهم که جای بخیه هام می‌سوخت ولی بلاخره به هر سختی بود زایمان کردم اینم از جوجه من 🥺💖
مامان مهتا💖 مامان مهتا💖 ۱ ماهگی
پارت2⃣
درداش برام قابل تحمل بود و با تنفس و ورزش ردشون میکردم .نیم ساعت بعدش اومدن معاینه ام کردن و نوار قلب جنین گرفتن که انقباضاتم خوب بود و دهانه رحم هم به ۴ سانت فول رسیده بود ‌.
که اومدن برام اپیدورال تزریق کردن .من روی تخت نشستم و اول همون جایی که میخواستن تو نخاع بزنن رو بی حس کردن با امپول و بعدش اپیدورال رو تزریق کردن من چیزی نفهمیدم خیلی.
فقط متوجه میشدم یه مایعی داره وارد لگنم و کمرم میشه انگار.همین
بعدش دردام خیلییی آرووم شد 🫠و درد حد یه انقباض کوچیک میگرفت .
ماماهمراهم هم اومد که هر چی از خوب بودنش بگم کم گفتم .عالی بود ❤️.بهم ورزش داد موقع انقباض هام و با تنفس میگفت کنترل کنم که اکسیژن کافی به نی نی برسه..
بعد ۲ ساعت رسیدم به ۱۰ سانت و فول شدم .دیگه ماماهمراهم بهم گفت فقط روی تخت دراز بکشم و زور بزنم .البته زور های کنترل شده جوری که انگار میخوای مدفوع کنی ...
تمام تلاشمون با ماماهمراهم این بود که بخیه نخورم .دیگه تقریبا سر بچه که کامل دیده میشد 👶🏻دکترم هم اومد .
اینم بگم چون اپیدورال بودم فقط حس فشار داشتم زیر شکمم و دردی نداشتم اصلا...
چند تا زور دیگه زدم موقعی که حس انقباض داشتم و سر بچه کا مل اومد بیرون و من خوشحال ترین بودم که بخیه نخوردم😄
مامان نی نی(لیا🍓) مامان نی نی(لیا🍓) ۹ ماهگی
پارت4
خلاصه دختر قشنگم ساعت 12 و12 دقیقه به دنیا اومد، با وزن 3و500
بردن تمیزش کنن، منم که رو شکمم فشار داد که جفتم بیاد بیرون، یهو اونم سرخورد اومد بیرون، شکمم فشار دادن خونا بیان بیرون
بعدش آمپول بی حسی زد و بخیه
نخ بخیه رو که می‌کشید حس میکردم ولی اونقد درد زایمانه زیاد بود ازش راحت شده بودم که فقط میگفتم اینو تحمل کنم دیگه مرحله آخره، به حد اون زورا نیست😅
بخیه زیاد خوردم، 😭تا مقعدم، بعدش که تموم شد شکمم و فشار دادن خونا بیاد بیرون درد داشت ولی همون لحظه بود من جیغ میزدم فقط😂
بعدشم که تموم شد رو ویلچر نشستم تشکر کردم اومدم همون قسمتی که بودم😂
دردام همه تموم شد بود فقط مقعدم درد میکرد احساس زور بهش میومد، ماماهمراهم بچه رو آورد شیر دادم و یه ساعتی بودم اونجا تا دوباره چندبار اومدن شکمم فشار دادن خون اگه هست بیاد بیرون، بعدش لباس بخش پوشیدم اومدم تو بخش، دقیقا همون موقع وقت ملاقات بود، مامانم وابجیم وشوهرم اومدن بالا سرم، باشوهرم کلی گریه کردیم😂😭

الان هنوز بستریم احتمالا فردا مرخص کنن، از وقتی اومدم بخش یه دفعه دیگه اومد شکمم فشار داد
الان تنها دردم اینه قسمت مقعدم کنارش بخیه خوردم درد میکنه یکم، نشستن سخته دراز کشیدم
و اینکه به بچم شیرمیدم، نوک سینه هام حساس شده میسوزه 😶
احتمالا زیاد فردا مرخصم کنن...
مامان دلارامسدود شد😅 مامان دلارامسدود شد😅 ۵ ماهگی