۴ پاسخ

ادم احساس خفگی میکنه اون تو

منم رفتم هیچ ترسی نداره
من اینقدر ترسو ام خدا میدونه فوبیای همه ی ترسارو دارم ولی بخدا این چیزی نیست که ازش بترسی کامل که نمیری داخل فضای بسته تا نیمه یعنی تا شکم بعدشم میتونی چشماتو باز نگه داری هیچ مشکلی نداره یکم هیجان داره ولی خدایی ترس نه !

ممکنه بعضیا نفسشون بگیره توی جاهای تنگ و باریک
به دلت بد راه نده؛ اگه برا سلامتیت لازمه برو حتما
دو دقیقه بیشتر طول نمیکشه؛ میشه تحمل کرد

من رفتم مثل یه تونله که می‌برنت توش نبایدتکون بخوری اصلا

سوال های مرتبط

مامان ماهلین🌛وتودلی مامان ماهلین🌛وتودلی هفته بیست‌ودوم بارداری
مامان راستين مامان راستين ۲ سالگی
خانمها تو را خدا بياين كمك. ٣٥ هفته باردارام. دكترم وقتي دارو تحويز ميكنه، منشي ش بايد ثبت كنه، اونم از خودمون ميپرسه كه دارو چي داد بهتون. تو هفته ٣٠ ام بودم كه دكتر دفعه اول انسولين دو واحد قبل خواب تحويز كرد. هفته بعد گفت بايد قبل از هر وعده غذايي انسولين بزني. من هم به منشي ش گفتم. گفت انسولين داري گفتم بله. هر دفعه هم به منشي ش ميگفتم انسولين برام بنويس. يادش ميرفت. من هم به شوهرم ميگفتم از داروخونه بخر. ديروز بالاخره مجدد به منشي گفتم انسولين بنويس. گفت چي ميزني گفتم لومير، گفت ديگه چي؟ گفتم فقط همين. من تازه ديروز از منشي شنيدم انسولين دو مدل هست. يكي قبل غذا كه سريع قند را مياره پايين يكي قبل خواب كه طولاني مدت هست. تو اين ٥ هفته غذا كم ميخوردم اما بعد ناهار و شام قندم تا ١٤٥ هم ميرفت. گفت شانس اوردي كه تا حالا فندت كنترل بوده. شوهرم هم اونجا بود شنيد. از بعد دكتر شوهرم پدرم را دراورده كه داروي اشتباهي دريافت ميكردي و با غذا نخوردن به بچه اسيب رسوندي. بدجور دعوا كرديم. هر چي بهش ميگم از كجا بايد بدونم انسولين دو مدل هست. قبول نميكنه. لطفا يه متخصص بارداري پرخطر تو غرب تهران معرفي كنيد تا براي چكاپ و زايمان برم پيش اون.