بیام از بدی دیشب بگم که بخیر گذشت
ساعت ۱ونیم بود که پسرم بلند شد شیر بخوره شیر که خورد من دیدم نفسش نمیاد نگو که شیر گیر کرده بود گلوش انقدر دیر فهمیده بودم که دیگه چشماشو بسته بود جیغ زدم شوهرم و دخترم بیدار شدن هرچی می‌زدیم بهش نزدیک ۵ دقیقه دیگه نیومد چنان بود که دیگه شوهرم گذاشتش زمین گفت مرد
دور از جونش خودم و دخترم آنقدر جیغغغ کشیدیم که صدامون گرفته بعد فوت کردیم تو صورتش کم کم داشت می آمد
وای که چقدر حالم بد شد 😭😭😞
الآنم خوبه خداروشکررررر ♥️♥️

وای همچنین ام برا پسرم شده بود البتع شیر گیر نکرده بود میگفتن ریسه اس

وای وای تو تعریف کردی قلب من اومد تو دهنم خدا واسه هیچ پدر مادری نخواد وای قلبم😭

خدارو شکر یه صدقه بدین

خداروشکر بخیر گذشته اینجور مواقع بجای جیغ زدن سریع زنگ بزنید ۱۱۵ بهتون میگه چیکار کنید

خداروشکر بخیر گذشت

میفهمم چی میگی منم یبار بک ماهو خورده ای داشت که قطره اد بهداشت رو دادنی پرید تو گلوش بقول تو ۱۰ دیقه ای طول کشید تا نفسش بیاد من گفتم دیگه تموم کرد از بس بنفش شده بود و مث چوب خشک شده بود مردم و زنده شدم اخرم زنگ زدم اورژانس با راهنمایی های پشت تلفنشون نجات دادیم خیلی لحظات سختی داشتیم😖

یه نذری بده، به خير گذشته، شیر خودت یا خشک؟

واااای عزیزممم چقدر سخت گذشته بهتون😭
خدارو شکر به خیر گذشت

چه وحشتناک

خدارو شکر
بیشتر مواظبش باش

چه تجربه بدی ایشالا سر هیچکس نیاد

عزیزم بلا دور باشه ازشون
خداروشکر ب خیر گذشت براش صدقه کنار بذارید

خداروشکر که حالش خوبه ،عزیزم از این به بعد خیلی مراقبش باش