۱۱ پاسخ

عزیزم همیشه ک دیگران نیستن بخواب ب ما کمک کنن
من ۱۰روز مامانم اومد خونه خودم ۱۰روز هم من رفتم خونه اونا
بعدش اومدم خونه خودم همه کارای خودم و دخترمو کل کارای خونه رو ب تنهایی انجام می‌دادم....نباید زیاد سخت بگیری ب خودت روحیه بده اینجوری اگ همش بگی نمیتونم داغون میشی خودت همش چشمت ب کمک دیگرانه
منم بچه اولمه ۱۷سالمم بیشتر نیس سختی زیاد داره اما چاره ای نیست باید خودت همه کارارو انجام بدی نمیشه ک همش چشمت ب دیگران باشه🤗

گلم همیشه خانواده کنارت نیستن که خودت باید از پس خودت بر بیایی من سر بچه اولم یک ماه خونه مامانم موندم بعد امدم خونه خودم هیچ کسی هم بهم کمک نکرد الانم بچه دومی ۸دی به دنیا میاد ۳روز خونه مامانمم بعد میام خونه خودم چون دخترم ۱۳سالشه مدرسه داره بعد ادم خونه خودش راحت تره

مامانم ۱۷روز خونم بوود
البته ۵ روزشو بچم بستری بیمارستان خونه اجیم رفت

من زایمان اولم ۱۹ سالم بود ۳ روز رفتم خونه بابام بعدش برگشتم پیش مادرشوهرم زندگی میکردم بخدا اصلا کمکم نکرد مادرشوهرم تاصبح دخترم گریه میکرد خودمم تا صبح خواب نداشتم مادرشوهرم ساعت ۸ صبح میومد پشت در اتاقم میگفت بیدارشو دیگه ظهره تا کی میخوای بخوابی خیلی روزهای سختی بود الان خداروشکر مستقل ام چندروز میرم خونه بابام بعدش برمیگردم خونه خودم

من ۲۹سالمه بارداری اولم مشکل نداشتم مادرم ۱۰ روز اومد پیشم بعد رفت خونمون نزدیک بود دیگه میرفتم میومدم الان استراحت مطلقم ۴۰روزه مامانم پیشمه بچه بیاد ۱۰روز می مونه و میره دیگه خودم تنهام با دوتا بچه

عزیزم من مامانم فوت شده کل بارداری استرس زایمان رو داشتم که تنهام چطوری کارامو بکنم برا همینم زایمان طبیعی رو انتخاب کردم که سریع بتونم بلند بشم ولی بعد از یک روز کامل درد طبیعی کشیدن اورژانسی سزارین شدم 😪 خیییلی حالم بد بود فقط سه چهار روز خالم اومد پیشم بعدشم رفت . مادرشوهرمم که پاش درد میکنه نمیتونه کمکی بده تا ده روز فقط نوه هاشو جمع میکرد میورد خونم من سردرد بودم از صدای بچه ها سردردم بیشتر میشد بعد ده روزم خودم تنها شدم بچه اولمم بود شوهرمم از صبح تا شب سر کاره. خیلی سخته

من۱۶سالمه
مامانم ۳روز پیشم بود
راهش هم دوساعت دوره از من

من پیش مامانمم هنوز، واقعا برام سخته، هیچ تجربه ای ندارم، با اینکه خیلی کارا رو خودم می کنم ولی گفتم حداقل یکی باشه هوای بچه رو داشته باشه تا یاد بگیرم، سخته تنها واقعا

والا من مادرم فوت شده ۱۰ روز رفتم خونه خواهرم بعدشم اومدم خونه خودم صفر تا ۱۰۰خودم انجام میدم
دخترمم خودم بردم حمام فقط دوبار خواهرم بردش حمام
همش به خودت بگو تو میتونی
عادت میکنی
منم اولش یکم استرس داشتم بعدش خداروشکر بهتر شدم

من از روز اول خونه خودمم ..بچه دومم هست و به نظرم سختره ..چون مسئولیت بچه دیگه هم گردنته ...بچه اولم هم بعد سه روز تنها بودم

مامان من سه روز موند رفت با سزارین نشستم انقد گریه کردم من موندمو خودمو غربت و با بدن زخمی و یه بچه بد دو روز آبجیم اومد دوروز موند رفت

سوال های مرتبط