۷ پاسخ

از اول که سزارین شدم خیلی درد داشتم اصلا نمیتونستم دخترموبغل کنم شیر بدم بعد موقع شیر دادن دستم خیلی درد میکرد اصلا عاروقشو نمیگرفتم بلد نبودم طفلی دلدرد بود خیلی میله مکیدن داشت شایدم گرسنه بوده الان یاده اون روزا میوفتم عذاب وجدان دارم بخدا بعد زردی داشت ۴-۵ روز تو دستگاه بود جای سزارین خودم خیلی درد میکرد کولیک داشت یه شب کلا همش نفسش میرفت از درد بیمارستان بردم گف بیا بستری کنیم که نکردم کولیک بعد رفلاکس بعد حرفای اطرافیان الانم دندون خیلی روزای سختی داشتم الان خداروشکر خیلی بهتره همینکه کولیکش تموم شد نفس کشیدم بقران

چهار روز برای زردی بستری شد شب سوم خودم تو بیمارستان فشارم رفت بالا خودم هم بستری شدم
خیلی بد بود پسرم بخش نوزادان من هم بخش زنان
دو شب بستری بودم از بچم دور فقط شیر میدوشیدم میاومدن میبردن
بعدش هم درگیر رفلاکس و حساسیت و فشار بالای خودم

زردی حساسیت به پروتعین رفلاکس اسهال دندون پروسه دندون

کولیک بزرگترین چالش ک‌از زور گریه ونخوابیدن بچم درست وزن نگرفته

یه بار رفتیم تهران برا کار اداری هم خودم هم بچم سرماخوردیم من داشتم جون میدادم با اون حال بچمو جمع میکردم واقعا وحشتناک بود

الآنم هی با خودم میگم نکنه تیرویید داره که زردی ش طولانی شد و با اینکه حساسیت داره وزن میگیره...رسماا رد دادم😑😑🥲🥲😭

من زردیش دوشب بستری بود

سوال های مرتبط