۱۰ پاسخ

برن بمیرن همشون
همه خانواده شوهرا همینن
حرف نزنن میگن لالن

عزیزم تقریبا اکثر خانواده های شوهرا همینن. تازه مال منکه خیلی بدتره چون عمه ی شوهرم بچش یک هفته بعد از بچه من دنیا آمد سه ماه پیش دندون درآورده دوماه پیش چهار دست و پا میرفته پسر من هنوز نه دندون درآورده نه چهاردست وپا میره. بعد هر دفعه خانواده شوهرم میپرسن و با اون مقایسه ش میکنن. منم میگم عجله ندارم به وقتش خودش هم ان شاء الله دندون درمیاره هم راه میفته

انتظار دارن تو جمع خاله شادونه بشیم
ما کلی با بچمون حرف میزنیم و بازی میکنیم.

من هروقت مادرشوهرم نگران یه چیزشون میشه دو سه روز بعدش همونکارو انجام میدن😂مثلا میگفت دیر نشده غلت زدن؟چند روز بعدش دخترا با فاصله چند روز از هم غلت رو شروع کردن بعد میگفت نگرانم چرا به پشت نمیشن یا دستشونو‌ در نمیارن؟باز اینا چند روز بعدش یاد گرفتن.
الان دیگه میگه بیخود نگرانم بچه به وقتش بشه خودش انجام میده.
واقعنم از نگرانی اینطور میگه وگرنه قصد ترسوندنم رو نداشت.

من یبار رفتم خونه دوتا خانواده بچم غریبی کرد اولش تاااازه اون موقع ۴ ۵ ماهش بود، گفتن چون خونه ساکته و‌‌‌... منم با اون روی خشنم در نهایت ارامش ولی خخخخخ گفتم حالا میگم شوهرم ۴ ۵ نفرو بگیره توخونه باشن تا بچه من تو سکوت بزرگ نشه چیکار کنم وقتی صبح تا شب توخونه تنهاییم؟ جملم خیلی مهم نبود اون روی سگیم مهم بود ک دگ الحمدلله بعد اون هیچکی جرات نداره بم حرفی بزنه

چقد بدم از مقایسه میاد تا یک سالگی همه این کارا رو بچه ها انجام میدن
خب خیلیا گاون نمیفهمن
ینی از وقتی زایمان کردم حالم از خیلیا ب هم میخوره

بله پسر من ۱۰ ماهشه زندایی بهم‌گفت پسرمن از۹ ماهگی راه رفت پسرتو پاهاش ضعیفه

برن گم شن

اووووو تا دلت بخواد
پسر من 20روژش بود میگفتن چرا باهاش حرف می‌زنیم نمیخنده برامون

از یکی دو ماهگی هم غلت میزد 😐😐

سوال های مرتبط