۸ پاسخ

چقدر بدم میاد بعضیا میان فاز میگیرن ناشکری نکن حالا خودشون یه روز هم نمیتونن این لحظه‌ها رو تحمل کنن من یکی واقعا درکت میکنم چون بچه خودمم همینطوره ادم ناشکری نمیکنه ولی خسته میشه مگه یه انسان چقدر توان داره

عزیزم ناشکزی نمیکنه که داره درد و دل میکنه

من بازم بهت پیشنهاد میدم از مشاور کودک‌کمک‌ بگیری من خودم خیلی از مشکلاتم و با بازی درمانی حل کردم خیلی سخته آدم توانش یه جاهای تموم‌میشه اما خوب چاره ای نیست جز صبوری

عشقم اون بستری شدن بهش یه ضربه روحی بزرگی زده من خودم هنوز تصویر اون دست کوچولو‌خونیش تو‌ذهنم هست بهش حق بده واسش ساعت های سختی بوده خیلی سخته ولی تحملت و بتید بیشتر کنی کم‌کم اعتمادش برمیگرده هر وقت بغل میخواد ازش دریغ نکن منم‌پسرم اینجوری بود دستشویی میرفتم غش میکرد باهاش بازی قایم‌موشک زیاد باری کن دالی بازی اینا یکم کمکش میکنه

وااای خیلی سخته حق داری منم بچم همش گردن منه هیچ جا نمیتونم برم البته دستشویی میزاره میشینه پشت در تا من بیام😆 میتونم بت بگم حموم رو باهم برید قبل خواب بش سرلاک شب بده یا شامش رو دوبار بده سیر بشه بخوابه. پسر من پستونکی هست نصفه شب پستونک میدم میخوابه شبا هم دست تو دست میخوابیم.با مشورت دکترش بش قطره ملاتونین یا خواب آور بده تا اول شیر شبش قطع بشه. هنوز هم اضطراب بیمارستان تو تنش مونده زمان میخواد تا بهتر بشه

تو چه قدر داری منو توصیف میکنی😔 مخصوصا خوابش افتضاااااااح

اون گروهی گفتم عضو نشدی فریبا جان؟ مشاوره بگیر ازشون بهت کمک میکنع

هیچ کارنکن و هیچ جا هم نرو
نگاه چشمای مظلومش کن
اونا غیر از ما کسی و ندارن
بذار بزرگ شه دلت واسه این روزاش تنگ میشه میگی من چقدر از دستش مینالیدم کاش میشد یه ساعت برگردم به عقب
به نظرم به جای این همه ناشکری یکم از زندگی با بودن بچه‌ی وابسته لذت ببری ⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩

سوال های مرتبط