۵ پاسخ

برای مریضی یک ماه سفتو سخت رعایت کن جاهای شلوغ نرو پارک نبر جمع هایی که بچه دارن نرو چون زمستونه و همه مریض ، اولش سخته ولی به آرامش می‌رسی ، عزیزم می‌دونم سخته خودم کشیدم حتی الانم خواب ندارم تو داری صد رو برای این زندگی می‌زاری پس احساس درماندگی نکن تو یه مادر نمونه ای ، اگر هم مثل من از شوهر شانس نیاوردی و همش زخم زبون میزنه بسبرش به خدا تو داری سخت برای بچه هات از همه لحاظ وقت می‌زاری ♥️

عزیزم این احساسی هست که اکثر مادرها دارند تو تنها نیستی
به خاطر همینه که بهشت زیر پای مادران است
بهشت با اون همه ناز و نعمت الکی که نیست رایگان بدن به کسی،
باید سختی بکشی تا بهشت رو به دست بیاری

کمتر کسی توی گهواره هست که از دست مریضی بچه‌ها به امان نیامده باشه کمتر کسی تو گهواره هست که از همه جهت از مادر بودن خودش راضی باشه
اکثراً همین احساس رو داریم پس تو تنها نیستی نگران نباش تموم میشه این روزا یک روز
صبح که بیدار میشی با خودت بگو لا حول ولا قوه الا بالله
خودتو بچه‌هاتو زندگیتو شوهرتو بسپار به اون بالایی خودش کمکت می‌کنه

بخاطر شیردهی ومریضی ها وخواب کم خسته شدی عزیزم

سلام عزیزم سعی کن قوی باشی این روزا هم میگذره من خودم دو تا بچه دارم با اختلاف سنی یکسال و چهار ماه خیلی خیلی سخت گذشت برام دو تا بچه کوچک ولی خوب الان ی کم بزرگتر شدن بهتر شدن سال دیگه پسر بزرگت بره مهد خیلی برات بهتر میشه هم ی تایمی سرت خلوت تر میشه هم کلی انرژیش تو مهد تخلیه میشه

عزیزم هرچقد ب شوهرت بچه هات خونت و حتی خودتم برسی بازم ی روزایی این حس ناکافی بودن میاد سراغت من ک اینجوریم انقد کار میکنم اخرم ب خودم سرکوفت میزنم تو هیج کاره ای

سوال های مرتبط