چقدر مادر بودن با نگرانی همراهه بچه هام رو گذاشتم خونه مامانم اومدم یه کم خونه رو تمیز کنم در حین حمالی همش فکرم پیش بچه هاست نگرانم
شما هم اینجورید ؟ من حس میکنم خودمو زیادی وقف بچه کردم
زن دوست شوهرم طلاق گرفت رفت شیراز بچه رو هم انداخته گردن شوهره بچه هر روز خونه یکیه نمی‌دونم چجور میتونند اینجور راحت زندگی کنند دلیل طلاق هم خود زنه بود شوهره خیلی خوب بود .
بچه داری فرزند پروری سرماخوردگی

من دیشب نویان گذاشتم پیش همسرم و با نفس رفتیم خونه داداشم چهارشنبه سوری
ی کم نگران بودم نه از بابت نویان از بابت همسرم که گقتم غر نزنه
رفتیم و اومدیم خواب بود اما همسرم قیافه گرفته بود😆

من پیش باباشونم مطمعن نیستم🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️دیگه مامانم جای خود پیش هر کی باشن هر جا برم کوفتم میشه تا بیام سالم تحویلشون بگیرم

منم مث خودت اگه یه ساعت برم بیرون بچه هامو بزارم پیش مامانم هزارتا فکر میکنم بیرون رفتن کوفتم میشه

عزیزم یه خونهوتکونی میدونم چی میگی ولی کارهاتو تند تند انجام برو پیششون اخه بچه کدچیک که نمیشه خونه تکونی کرد منم لچه هام‌رو دو روز گذاشتک خونه مامانم خونه تکونی کردم

میذارم پیش مادرم
اصلا بهشون فکر نمیکنم