۹ پاسخ

😅😅😅🤌 آره دختر منم بد قهر می‌کنه
ولی خدارو شکر از اول با آهنگ شعر ترانه ارومش کردم الآنم عادت کرده ولی فقد آروم میشه و با آهنگ صدا در میاره و گاهی می‌خنده شیر نمیخوره قهر کنه
تا یکم بعد خودم بخندونمش

بعد واکسن همه اونجوری میشن چن روز بگذره خوب میشه

واکسن ۶ماهگی که دوتاس
چرا سه تا زدی؟

اره دختر منم دقيقاااااا همين اتفاق براش افتاد😪😪😪
بميرم براشون سه تا خيلي زيادو دردناكه

واکسن شش ماهگی چن تابود؟

دختر منم اولی و دومی رو فقط یک گریه کوتاه چند ثانیه ای می‌کنه اما سر سومی ریسه می‌ره بچم

برای ما ٢تاثززیقی بود اولی نفهمید دومی یکم گریه کرد گفتن دومی درد داره بستگی به تزریق داره

منم الان واکسن پسرموزدم ولی دوتاتزریقی بود.یکی خوراکی شمامیگین سه تازدن

الهی آره قهر کرده ،دختر اول من سر ۶ ماهگی با باباش قهر کرده بود ،آخه باباش پاشو نگه داشت فک کرد اون اذیت کرده،ناز نوازشش کن با هاش حرف بزن دردش آروم بگیره خوب میشه،..

سوال های مرتبط

مامان گیسو مامان گیسو ۶ ماهگی
مامانا راهنمایی کنین لطفا
دیشب من کیک خوردم پوستشو گذاشتم رو اپن مادرشوهرم‌ اومد گیسو خیلی خوب و آروم بود داشت بازی میکرد بغلش بود
مادر شوهرم پوست کیک و برداشت صدا در آورد ازش گیسو نکاه کرد لب برچید و گریههههههه یعنی توی این ۶ ماه ندیدم اینجوری گریه کنه حتی موقع واکسنم ک درد داره اینجوری گریه نمیکرد
یک ربع تمام فقط داشت جیغ میزد با وحشت نکاه میکرد اینور اونورو
خلاصه ب سختی ارومش کردم
ب مادر شوهرم گفتم از پوسته ترسید گفت نه میخاسته گریه کنه من اونو بهش نشون دادم ک گریه نکنه (گیسو عاشق اینه با پلاستیک و اینجور چیزا بازی کنه البته ی هفته ای میشه ندادم دستش)
بعد دوباره بعد یکی دوساعت گیسو بغلم بود تو آشپزخونه یهو مادرشوهرم پلاستیک ورداشت جلوش تکون داد این پلاستیک صدا داد این زد زیر گریه همون‌جوری گریه میکرد میگم دیدی میترسه از پلاستیک و اینا میگه ن دلدرده🤦‍♀️ بابا بچم دلدرد بودنی هم اینجوری نمیکنه بخدا اصلا عجیب بود گریش
ب نظرتون ترسیده؟؟؟
مامان mr.Arta🤍 مامان mr.Arta🤍 ۸ ماهگی
احساس میکنم این تاریخ باید اینجا یادگاری بمونه
۱۴۰۳/۱۰/۲۷
امروز ارتای من ۶ ماه و ۵ روزشه
و ما امشب برای اولین بار یه حموم جانانه باهم کردیم😁
تا دوماه بعد به دنیا اومدن ارتا که مادرشوهرم حمومش میکرد من و مامانم میترسیدیم
بعد من و مامانم تو اتاق تو وان حمومش کردیم
از ۴ ماه ۴ ماه و نیم دیگه من خودم تنهایی بردمش حموم
حدود ۹ روز بود (میخواستم حموم کنم پریود شدم حالم بد بود) ارتا رو حموم نکرده بودم دیگه واقعا خودم کلافه شده بودم چه برسه بچم
امشب ساعت ۱۲:۳۰ گفتم میخوام حمومش کنم
علی گفت ولش کن بزار فردا شب گفتم نه باید حموم کنم بچه همش عرقه
خلاصه حموم رو گرم کردم ارتا رو بردم حموم
این چندوقت که میبردمش حموم همش جیغ میکشید گریه میکرد
اما امشب😍
اینقدر اروم بود اینقدر اروم بود بردمش زیر شیر اب میخندید😍😍😍
یعنی دلچسب ترین حموم تو این ۶ ماه بود
خیلی خوب بود
علی بیرون میگفت چرا پس گریه نمیکنه گفتم داره میخنده اونم هنگ کرده بود چون با کل اسباب بازی های ارتا جلو در حموم منتظر بود😁😁😁
خلاصه که مامان الهه یه جوری ارتا رو شست که لپاش قرمز شده بود😍😍😍
مثل مامان های خودمون قبلا مارو حموم میبردن چیکارا میکردن من فقط از این کیسه ابی ها بچه رو نکشیدم ۱۰ بار شستمش😁😁😁
خیلی حال داد خیلی اصلا انگار خودم بعد یه سال حموم کردم سبک شدم اصلا😂😂
اینم بگم بچه تخت گرفته خوابیده😁😁😁
از حموم بیرون اومدم خوش اخلاق بود قربونش بشم با باباش همکاری کرد حسابی😍😍😍