تو دوران بارداری اینقد حساس شده بودم واسه هر عکس والعملی که میدیدم مثه ابر بهار گریه میکردم اونم تو حموم
خیلی حس بی خود و کثافتی داشتم که نگو و نپرس
مورد داشتم ساعت ۳شب از خواب بیدتر شدم بی خود بی جهت شروع کردم به گریه کردن یعنی عرررررر میزدما انگار چی شده هی یزدان میپرسید چته میگفتم نمیدوووونم فقد الان باید گریه کنم یه حس کثافت به جونم افتاده
یه بارم تو شهر بودیم داشتیم دور دور میکردیم یهو یه ماشین که پشتش مردا نشسته بودن داشتن گریه میکردن اومد جلومون یه جنازه ام پشت ماشین بود تا فهمیدم اینقد گریه کردم که داشتم از حال میرفتم همه میپرسیدن مگه تو اینا رو میشناسی میگفتم نههههههه
خیلی بد بود خیییییلی خدا برا هیچ ادمی نخواد ای حالو
اووووووف
بزار کسی کنارت بمونه کمکت کنه بچه رو بگیره برات یه چن ساعتی تو بخواب تنها نمون خوب میشی
من افسردگی قبل زایمانم گرفتم
همش گریه میکنم حالم از همه بهم میخوره
حرفهای عادی بقیه رو به دل میگیرم
بدون دلیل گریه میکنم انگار عزا داریم بخدا خیلی گریم میگیره حس میکنم دیگه طاقت ندارم نمیتونم خودمو کنترل کنم نمیتونم بچه رو بزرگ کنم حس میکنم همه ازم دوری کردن حتي همسرم هیچکی منو نمیفهمه البته من تنها موندم کسی کمکم نکرد اوایل زایمانم سز بود خیلییییی گریه کردم اوایلش افتضاح بود یه احساس بسیار بدی داشتم
هیچی همش گریم میومد حتی با حرف خنده دار میرفتم میشستم تو دسشویی اونقد گریه میکردم که کسی نبینه همش حس میکنم دلم از یچی پره همچنان هم خوب نشدم ولی شدتش کمتر شده
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.