مادرشوهرم هرروز میپرسه بچت صبحونه چی خورده ناهارچی خورده واقعا دیگه خسته شدم ازجواب دادن هرچی هس باشه میدم میخوره خسته هم نمیشه

شماام با جزئیات جواب نده کلی بگو دیگه پیگیر نشه بگو همون چیزایی ک همه میخورن

بگو نهار خودمون
یا کلی بگو پلو
چند بارم دروغ دربیار حالا نمیاد ببینه ک
یا بگو هیچی نمیخوره اشتهاش کمه و...

بگو صد تومن دادم‌ بهش گفتم برو هرچی میخوای بخر بخور

حوصله داریا توام میگی بگو هرچی باشه میدم به تو چه

دوبار بگو بره گمش

توام بگو چیزی نداریم بدم بخرین بیارین بدم

مال ما هم اینطوره
بعد یجوری میگن
انگار پسرش پیش ما داره از گشنگی میمیره