بچم شیر خشک مبخوره سینمو دیگ نمیگیره حرف و حدیث از شوهر شنیدم کم کم بود
خانواده خودمم میگن تو کم کاری کردی
بخدا ی مادر چقدر بدبخته

عزیزم فقط و فقط حال خودت مهم باشه اول و آخرش تویی و بچه هیچ کسی هم دلسوز تر از مادر برای بچش نیست درسته شیر مادر خوبه ولی وقتی نمیشه زمین که به آسمون نمی‌رسه خب نمیگیره چیکار کنی
منم همین بودم انقدر حرف و حدیث شنیدم ولی مهم خود آدمه من که از وقتی شیر خشک میدم حال خودم خیلی بهتره قبللا همش با گریه شیر میدادم خون میومد اصن وقت شیر که میشد مغزم سوت میکشید حالم خوب نبود گریه میکردم بعدش دوشیدم بازم دردم میومد ولی تحمل میکردم تا اینکه دیگه سیرش نمی‌کرد الان حالم خوبه نه گریه میکنم نه موهام میریزه تمام مواد غذایی رو میتونم بخورم

عادی میشه اولش زیاد صحبت میکنن واسه منم زیاد میگفتن الان دیگه چیزی نمیگن

بعد از یه مدت عادی میشه براشون اولش همه نظر میدن

منم با پسرم همین مشکلو دارم
ولی مقاومت میکنم سینمو میدم
هرکاری بگی میکنم
پا میشم راه رفتنی میدم

عزیزم مهم نباشه برات
بعد یک مدت عادی میشه