۱۸ پاسخ

اصلا توجه نکن...مردم فقط حرف میزنن...ینی هر جور باشه برعکسش رو میگن...مثلا من شیر خودم رو میدم چند وقت پیش بهم گیر داده بودن چرا یکی دو وعده در روز به بچت شیرخشک نمیدی رشدش زیاد بشه..حالا دختر من کامل روی نمودار رشدش و مشکلی نداره

من شیر خودمو به دخترم میدم اما هم
ش دعا میکنم برای زحمت مادرای شیرخشکی خیلی زحمت داره تنظیم دمای شیر یه فلاکس همیشه همراهته نصف شب شیر درس کن تاریخ مصرفش تموم نشه چه شیر خشکی گیر بیارم ک به معده بچه بسازه هزینش چه مقدار درس کنم ک ازش نمونه خستگی اوره دمتون گرم خدا قوت کلی شیر خشک ویتامین دار اومده نگران نباشین

محل نده
هیچ کسی بیشتر از مادر نگران بچه اش نیست و بقیه فقط بلدن حرف مفت بزنن بجای کمک کردن
منم شیرخشک میدم هیچ عیبی نداره

خدایی حرف الکی میزنن

به حرف بقیه بخوای گوش بدی نمیشه زندگی کرد که. هر چی گفتن بخند محل نده به صحبتاشون

فدااااا سرتتتتتت
والا ک شیرخشک الان ویتامیناش بیشتره
یهو میدی ب بچه‌ت
سیر میشه و راحت می‌خوابه
عذابم نمی‌کشه
درسته یکم برات سخته
اما بچه‌ت ک اوکیِ
والاع دیگه

بعضی‌ موقع‌ها مادرا ب جای مرحم، زخم میزنن، اشکال نداره تو قوق باش و بگذر

مگه دست ادمه شیرش رو زیاد کنه

ببین عزیزم بخای ب حرف دیگران توجه کنی داغون میشی سعی کن با خنده جواب بدی اصلنم گریه نکن برای چی گریه میکنی این همه بچه با شیر خشک بزرگ شدن مگه مشکلش چیه گوش نده

ای بابا محل نده من اصلا اهمیت نمی‌دم هرکی هرچی بگه
دلم خاسته شیرخشک دادم

عزیزم منم بعضی وقتا ناراحت میشم به خصوص وقتی دکترا تاکید میکنن چون من کلا ۱۵ یا ۲۰ روز شیر خودمو خورد میگم نکنه تو رشدش تاثیر بد بزاره
ولی وقتی فکر میکنم میبینم بهترین مار رو کردم اگه به حرف دکترا گوش میدادم دخترم که ۲ کیلو بود بعد ۴ ماه تازه میشد ۳ یا ۴ کیلو اونوقت شیر خشک مینوشتن یا نمیگرفت یا اگر هم میگرفت دیگه دیر بود بخدا همین الان هم که شیر خشک خورده ضعیف تر از بچه های دیگه هست
هر کی هم چیزی بگه میگم خودم صلاح دونستم

هرکس دخالت کرد بگو اونیکه شب نخوابی میکشه منم اونیکه درحسرت ۵ دقیقه استراحت منم اونیکه داره خون دل میخوره منم هروقت یه شب ازش نگهداری کردی اونوقت بیا نظر بده و دخالت کن
بگو صلاح دانستم شیر خشک بدم
والا من عمدا به شاهان شیرخشک میدم شیرمم زیاد نبود حالا کمم نبود سیرش نمیکرد اوایل دوتارو میدادم ولی گفتم شیرخشک راحتره چیه یکسره باید لباستو بالا بدی تو جمع و بیرون و ...
به هیچکسم حق دخالت ندادم چون به کسی گوهخوریش نیامده

عزیزم گریه نکن و خودتو ناراحت نکن منم تجربه داشتم که گفتن چرا شیرت کمه شیر خشک بده ولی دمنوش زیره ریحان و حلیم و سمنو بخور خیلی تاثیر داره من خوردم شیرم جریان پیدا کرد

من شیر داشتم ب خواست خودم شیرخشکی کردم بچمو
ب هیچ کس هم ربط نداره
هرکدوم اطرافیا میبینم بچشون شیرخشکی بوده والا سالمتر از ماها هستن ک باشیر مادر بزرگ شدیم

عزیزم ول کن با گریه تو فرکانس غم واسترس وارد بچت میشه والا منم شیرم خشک شده بچمم شیرخشک نمیگیره چکار کنم کاری حز غصه ندارم

عزیزم‌ خودتو ناراحت نکن مردم ما به هر موقعیت یه حرف دارن شیر خودتو بدی میگن شیرت کمه چرب نیست کمکی بده ببینن شیرخشک میدی متخصص میشن از فواید شیرمادر میگن...تو تلاشتو کردی همین ثابت می‌کنه بهترین مادری

هر کسی اذیتت میکنه چه مادر چه هرکسی دیگه رفتوآمد نکن اعصاب خودتو خورد نکن تو خودت بهتر میدونی چی برای بچت خوبه صلاح بچه خودت رو خودت بهتر تشخیص میدی کسی هم گفت چرا شیر خشک میدی بگو دوسدارم به شما ارتباطی نداره بزار سریع اخرشون باشه

واای دقیقا اینا مادرا از غریبه ها بدترن.مادرمنم همش چک میکنه من شیر خشک زیاد ندم ک دیگ سینم رو نگیره😐

عجب آدمایی منم شیرخشک میدم و کسی دخالت نکرد حتی مادرشوهر یا خواهر شوهر هم چیزی نگفتن چه برسه به مادر

سوال های مرتبط

مامان مهلا مامان مهلا ۷ ماهگی
چیزی به اسم شیر کمکی به نظرم وجود نداره من شیرم کم بود اما وزن گیری بچم خوب بود داشت ماهی ۱کیلو و ۱۰۰ اضافه میکرد اما همش زیر سینم داشت مک میزد چون سیر نمیشد کامل و بعضی اوقات حجمش خوب میشد بچم راحت بودو راحتم شب میخوابید به جای اینکه دکتر بهم شیر افزا بده مثل قرص دومپریدون ۱۰و یا قرص لاکتاول بده گفت شیر خشک به عنوان کمکی بدم اونم از اون روز تا حالا که شیر خشک خورده دیگه شیرمو کم میخوره وزن گیریش هم شد ماهی ۳۰۰گرم چون هی میخوام شیر خودمو بدم که شیشه شیر و طعم‌شیر خشک از سرش بیفته اما باز آخرش دلم میسوزه از گریه هاش شیرخشکش میدم. اینجوری نه سینمو میخوره نه شیر خشک درست میخوره بچه همه چیش خوب بود زدم خرابش کردم‌حالا همش حسرت میخورم کمکی که این دکترا میگن اشتباهه اگه شیرخشک بخوره دیگه سینت رو‌نمیخوره از من نصیحت اگه بچت وزنگیریش با شیرت خوبه ‌و میخوای شیرت رو بخوره پس اصلا و ابدا نه با قاشق نه با قطره چکون و نه با شیشه شیر به بچت شیر خشک نده که سینت رو‌ بعد یه مدت کم کم ول میکنه و دیگه یه شب میبینی فقط داری شیر خشکش میدی
مامان ماهلین🌙👼🏻🩷 مامان ماهلین🌙👼🏻🩷 ۸ ماهگی
دیشب برای اولین بار ماهلین ساعت ۱۱خوابید ذوق کردم که زود خوابیده منم می‌خوابم یکم استراحت میکنم درد پریودی و حال روحی بد کلافم کرده بود
ازساعت ۱۲شروه کرد تند تند بیدار شدن و گریه کردن غلت میزد به روی شکم که همیشه روی شکم میخوابه اما گریه میکرد و بیدار می‌شد
بهش شیر دادم تا ساعت ۲گریه هاش بیشتر شد فهمیدم انگار شیرم کم شده و سی نمیشه براش شیرخشک درست کردم اما اصلا نخورد انگار لج کرده بود
کامل بیدار شد گذاشتمش روی پام چشماش بسته بود اما گریه میکرد
گذاشتمش زمین و شوهرمو بیدار کردم که بیا پیشش تا من یکم استراحت کنم رفتم پایین تخت و کلی گریه کردم بخاطر ضعیف بودم،بخاطر کم بودن شیرم که بچم سیر نمیشه،بخاطر بد حرف زدن با دخترم که کلافم کرده بود و نمیخوابید و شیر نمی‌خورد
چقدر من مادر بدیم
بعد یربع خوابوندمش اما باز توخواب گریه میکرد و باز می‌خوابید بازبیدارمیشد حس کردم شاید پاهاش درد می‌کنه آخه تازه ۳روزه واکسن ۴ماهگیشو زده و جای واکسنش سفت شده بهش استامینوفن دادم و ۲ساعتی خوابید و باز گریه بخاطر شیر.
بهش شیر دادم خوابید اما ساعت ۸بیدارشد و الآنم خوابیده
خیلی شب بدی بود نفهمیدم چش بود
اما خداروشکر گذشت
هنوزم عذاب وجدان دارم که چرا بد باهاش حرف زدم
چقدر پشیمون شدم از بچه دار شدنم که من بچه نمی‌خواستم و شوهرم بچه میخواست
هیییی😓😪🥴😮‍💨
چی بگم ...!؟
مامان مهربون مامان مهربون ۱۵ ماهگی
من به خاطر شرایطی بدی که داشتم نتونستم به بچم درست و حسابی شیر بدم و دخترم عادت کرد به شیشه شیر متاسفانه و دیگه سینه ی منو نگرفت،با اینکه شیرم خیلی زیاد بود و فواره میزد و سینم انقدر سنگین میشد مجبور میشدم زیر دوش آب گرم بدوشم،سعادت شیر دادن به بچم رو نداشتم😔 با اینکه شیرم زیاد بود اما نمیخورد و میک نمیرد و کم کم شیرم خشک شد،البته هنوزم اگه فشار بدم چند قطره ازش میاد...
خیلی تلاش کرده بودم،آب قند زدم،روی سینه شیرخشک ریختم با سرنگ،رابط سینه گرفتم،انواع پوزیشن ها و صداهای مختلف رو امتحان کردم،اما هیچ کدوم بچم رو به سینم برنگردوند.
حس عذاب وجدان شدیدی دارم،حس میکنم بچم منو دوست نداره و مادر رو نمیشناسه،حس میکنم خدا منو لایق شیردهی ندونست،لایق ندونست تا از شیرم بچم تغذیه بشه
دیشب تو مهمونی که داشتم برا بچم شیرخشک درست میکردم،عمه ی شوهرم به مادرشوهرم گفت از اول شیرخشک میداد؟
بعد مادرشوهرم گفت آره دیگه چون شیرش کم بود بچه نمیگرفت اینم شیرخشک داد،بعد با یه حالت آخه بیچاره ای منو نگاه کرد
درصورتی که اصلا اینطوری نبود ماجرا....
خیلی دلم شکست،دلم میخواد یه بچه دیگه بیارم تا هرجوری هست بتونم بهش شیر بدم
تو مهمانی ها همش میترسم برا بچم شیر درست کنم،چون باز هرکی ببینه حرف میزنه و ایراد میگیره یا نصیحت میکنه و از خوبی های شیر مادر میگه...
من که عاشق شیردادن بودم،مگه دست خودم بود؟
مگه زوری شیر رو از بچم گرفتم؟خیلی فشار بدی روم هست...