دیگه واقعا مغزم نمیکشه از دست این بچه دلم میخاد انفد بزنمش که دلم خنک شهههه😭غذا نخوردنش یه طرف اذیت کردناش یه طرف فک نمیکنم بچه های شما اینجوری باشن ینی واقعا دق میکنین از دستش از سشوار میترسه از غریبه میترسه از ارایش کردنع من میترسه از تاریکی میترسه از جمع میترسه از حموم کردن میترسه الان دو هفتس حمومش نکردم که صبح ظهرا دست تنهام شبا هم میترسم سرما بخورع با شوهرم ببرمش انقد که جیغو داد میکنه از دستم فرار میکنه تنهایی نمیتونم اینم از شباش که هزاران دفعه بیدار میشه گریه میکنه خوابش خیلی سبک شده اخه بچه هم نخابع رشد نمیکنه کع شربت خواب اور پدیا اسلیب هم خریدم دادم انگاررررر نع انگاررر دیگه واقعا رد دادم انگار ده تا بچه بزرگ میکنم افسرده شدم دیگه

عزیزم از یه مشاور کودک کمک بگیر حتی اگر شرایط حضوری رفتن نداری تلفنی وقت بگیر حتما یه دلیلی داره بچه از همه چیز میترسه واسه خوابم اگر دکترش اوکیه قطره بای بای هم یه امتحان بکن ممکنه جواب بده

حتما ببرش کاردرمانگر
این رفتارا طبیعی نیست

سعی کنید از چیزی که می ترسه تو بازی ازش استفاده کنید که ترسش بریزه و دقیقا زمانی رو انتخاب کنید که هر دو والد یعنی هم شما هم همسرتون حضور داشته باشه که استرس بچه رو به حداقل برسونید برای این کار برای مثال از لوازم آرایش خودتون استفاده کنید بین یه اسباب بازی که دوست داره قرار بدید بعد سه تایی شروع به بازی با اسباب بازی مورد علاقش کنید بعد به لوازم آرایشی تون مثلاً رژ لب اشاره کنید شما روی صورت همسرتون یا بلعکس اون روی صورت شما بکشه و بلند بلند بخندین و شوخی کنید و کم کم روی دست و پای پسرتون بکشید و دستش بدید تا اونم این کار رو بکنه وقتی مطمئن شدید که ترسش ریخته سه تایی با هم سمت بقیه وسایل آرایشی برید و دونه دونه باهاشون بازی کنید بچه فقط تو بازی کردن می تونه همه چی رو بهتر متوجه بشه با همین کار کم کم از بقیه وسایلی که می ترسه استفاده کنید

درکت میکنم
ولی این که این همه میترسه انگار طبیعی نیست
اگه میتونی از یه دکتر یا روان شماس کمک بگیر
بچه ی منم از صدای نمکی میترسید ولی انقدر من گفتم اقاهه با ماشینش اومده نمک بفروشه و ... الان دیگع انگار نه انگار شاید خودت ترس و بهش القا میکنی

تو خونه زیاد داد میزنین؟

ای خدا چرا
اخه یه دعا نمیکنی براش وقتی میبینی از همه چی میترسه