خسته شدم
خسته شدم از تنهایی
از بس همش دس تنهام و بچه داری میکنم
شوهرم همش سرکار
خونه مامانمم میام بچم اینقدر ب خودم وابستس هیچی از خستگیم کم نمیشه
حس میکنم درک نمیشم
حس میکنم کم اوردم
حس میکنم خستمممممممم

همدریم💔
هنوز شوهرم میگه بچه دومم بیاریم دیگ نمیکشم

غصه نخور عزیزم دقیقا منم مثل شما هستم تازه بقیه هم توقع بیجا دارن من دیگه از همه بدتر یک هفته است خواهرشوهر دوقلو داره اومده خونم از خستگی دارم میکیرم 😕😕

دقیقا

بنظرم تایمای کم شروع کن به تنها گذاشتنش پیش خونواده خودت یا شوهرت،بذار عادت کنه وابستگیش کم بشه،البته نظر شخصیه منه،یا بذارش مهد خیلی خوبه خودم شهر غریبم گذاشتم مهد

منو درک نمیکنه

دقیقا تازه شوهر میاد هم فقط دعوا میکحیم باهم باعث آرامش هم نیستیم

حق داری این روزا خیلی سخت میگذرن ☹️منم پسرم مریض بود یک هفته تو خونه بودیم جایی نرفتیم دوباره گرفته این سری اومدم خونه مامانم چون دیگه واقعا از توانم داشت خارج میشد جفتمون باهم گریه میکردیم دیگه

انگارخودم نوشتم😔