میام اینجا میبینم بعضیا با بچه یه ساله نوشتن حامله ایم واای چقد خوشحالن یعنی مطمنم بچشون طلاست مثل بچه دوست من که خودش غذاشو میخوره خودش سر شب بیهوشه اصلااا یه بار ندیدم ب دوستم بچسبه یا گریه کنه وگرنه میشه منکه فقط رواااانی شدم رفتم برا پسرم ماشین دیونه گرفتم سگ واق واق میکنه دوچرخه گیتار هر چی گرفتم ده دیقه از من از سینه های من کنده شه نشد که نشد همش نق نق گریه اوزیون سینه هام چسبیده مثل چسب ب من من روزی یه بار وایساده غذا میخوره همه چی میریزع میپاشه دسشویی نمیتونم برم به باسنم میگم صبرررر کن صبررر کن هنوز تا شب وقت هست اییییی دیوانه شدم زندگیم اخرت یزید هیچ کااری نمیزاره بکنم برم دو تیکه ظرف خبرمرگم بشورم میاد پاچه منو میگیره ب گریه کردن از هر چی بچه بیزااارم نه غذا میخوره نه میوه میخوره بشقاب ب دست دنبالشم تو خونه وااقعا روانی شدم کی بزرگ شه راحت شم البته اگه زنده موندم 😭😭😭😭

ببین اکثرا ناخواسته و ندانسته حامله شدن و مجبورن دیگه...

من خداروشکر دختر خیلی خوبه شیر میخوره غذا میخوره میوه میخوره اب میخوره همه چی اوکی و تمام
اینایی که نوشتم ا
برعکس در نظر بگیر😎

واقعا سخته..خدا قوت و خسته نباشید میگم بهت مادر صبور و مهربون…دختر من خیلی آرومه و خودش خودشو سرگرم میکنه اما گاهی بی حوضله میشه یا زمان دندون دراوردنشه و اذیته چند تا راهکار که تجربه شخصی خودمه دارم که خودم کمتر اذیت شم..۱- تلویزیون (یه وقتایی برای دستشویی رفتنم یا غذا خوردنش روشن میکنم و جواب داده) ۲- توپ بازی توی حیاط یا پارکینگ ۳- حمام ( برای خسته شدن و خوابیدن بچه واقعا موثره) ۴-کتاب (دختر من اصلا نمیشینه اما ۲۰-۳۰ تا کتاب قصه کاغذی داره یا نگاهشون میکنه یا پاره میکنه یا باشون بازی میکنه و تا ۱ ساعت سرگرمه) ۵-تشویق (وقتی خودش غذا بخوره یا شیشه شیر بگیره دستش تشویقی میدم بهش هرچیز کوچیکی که باشه) ۶- میوه ها رو پوره یا میکس کن یا بذار یخ بزنه (آلاسکا) یا با شیر و مغزیجات شیک درست کن ۷- صندلی غذا (تا وقتی بیافتی دنبال بچه برای غذا؛ تغذیه ش درست نمیشه…باید یکجا نشستن رو برای خوردن یاد بگیره) ۸- آب (خیلی اوقات بچه ها بهونه ی الکی میگیرن و وقتی آب بخورن آروم میشن بخصوص اگه لیوان طرحدار و ظروف خوشکل استفاده بشه + قاشق چنگال نرم که هم باهاش بازی کنه هم تمرین غذا خوردن

منکه دارم از شیر میگیرمش خیلی سخته🥲

بچه من ۱۰۰برابر بدتر از اینایی بود ک گفتی ولی از وقتی که از شیر گرفتمش خیلی بهتر شده هنوزم بد قلقه گریه میکنه ولی کمتر از قبل

من میخام برم دستشویی پسرم جلوتر از من رفته می ایسته یه گوشه تا دستشویی کنم تا خودمم اول نیام بیرون مطمئن نشه بیرون نمیاد

درکت میکنم 😭😭 من غلط بکنم دگ بچه بیارم
دیوانه کرد منو امروز انقدر نق زد گریه کرد غذا نخورد منو گاز گرفت خیر سرم روانشناسم میخخواستم تربیت درست داشته باشم انقدر کلافه ام کرد کلی سرش داد زدم . بخدا سینه هام درد می‌کنه انقدر میخوره‌ میخوره از خودم بدم میاد

والا اونا خیلی شانس دارن به خدا قسم دخترم با من میاد تو دستشویی ،غذا میخواد بخوره کل خونه باید دور بزنم رو کابینت رو میز رو باند رو لباسشویی یعنی یه دور همه‌جا میشینه میزارم که دو لقمه بخوره

بچه های ماهم همینن خیلی دیگ بعضی ها شانس دارن

منممم همینههههه فقط میوه اینا بدم میخورههه و گرنه دستشویی ب زوررر مگه گوشی بدم یام گریه هاشو ب جون بخرم ، شیرم ک یکسر چسبیده غذام میخوره شیر میخواد وسط غذا شیر میخواد ظرفم میخواپ بشورم از شلوارم میگیره، تازه شوهرمم ک هس بخوام برم دستشویی گریه میکنه ی بار ۴ بار رفتم دستشویی تا درو بستم دیدم فریاد میزنه اومدم بیرون
اینجوریم ک دارز کش لباسمم بالا خانم ی ذره میخوره میره باز میاد یکم میخوره یا اسباب بازی شو میزنه ب سرش و فشار میده و غش غش میخنده تا نیم خیز بشم جیغ میکشه خوابیدنشم ک باید تو پتو تابش بدم روزا ک تنهام ی نفره شبا با شوهرم شبام ک یکسر شیر میخواد گاهی قشنگ ۱ساعت بیشتر تو دهتشه درش بیارم بیدار میشه شیشیه و پستونکم نمیخواد

🤣🤣🤣🤣ببخشید ولی تصورت کردم خندم اومد

چقدر خوشحال شدم دخترم شیر خشکیه

واای خدا صبرت بده

بخدا که وضع منم همینه همش میاد شلوارمو میگیره🤕 اگه پسرم نبودا من دیونه میشدم وقتی میره مدرسه اون چند ساعت به مرز جنون میرسم ‌.

خیلی خوبه میاید اینجا غر میزنین من الان داشتم از دست نق و گریه های پسرم زار میزدم میگفتم نکنه من مامان بدیم بچم اینجوریه چون چند تا دوستام که با من باردار شدن اصلا در گیری های من و ندارن درس میخونن کار میکنن حتی تو فکر بچه بعدی هستن بعد من خودم داغونم هیچی بچمم اصلا مثل بچه های اونا نیست الان میبینم خیلیا اومدن دقیقا شرایط من و گفتن 😫😫😭😭😭

منکه دیگه ظرف ندارم همش کابینت هارو خالی میکنه خودش،میره داخلش میشینه من پسرم اینجوری نبود اما دختره خیلی اذیت میکنه بعد میگن دختر ها آروم هستن

چقد منی😂
فقط آیین شیرخشکیه🤕

من حاملع ام البته خواست خدا بود دخترم هم همه اینایی که میگی هست.وواقعا سخته الانم میخام ازشیر بگیرمش یکسره بهانه وگریه

براش توضیح بده مامان میخوا بره دستشویی جیش کنه بعد ک اومدی بگیرش بغل اونم دستاش و بشوره
من ب پسرم اینطوری ک میگم ب عشق اینکه بعدش یکم بیا خودشم اب بازی کنه میزاره بای بایم میکنه ولی درکل بچه ها خیلی انرژی پدرمادرو میگیرن پسر منم هراسباب بازی براش بخری همون لحظه ذوقشو میکنه و تموم