۶ پاسخ

مابرعکس اینیم،هرجابریم باگریه میادخونه،میگه نریم خونه،مسافرتم که میریم معمولاخونه ویلایی اجاره میکنیم اونکه دیگه بدتر،میگه بریم خونه شمالمون،یاخونه اصفهان داستان داریم،الان هم درگیریم ازسه شنبه خونه پدرشوهرم بودم حالاازصبح بهونه بداخلاقی که بریم خونه باباداودچرااومدیم خونه مون

یه چیزهای که مایه راحتی و آسایش هست رو براش بیار مثل رخت خواب و عروسک مورد علاقش که شب با اونها بخوابه و احساس آرامش کنه موقع خواب هم خیلی بقلش کن و محبت ککن تا حس آرامش بگیره از محیط جدید

بله دختر منم گاهی وقتا اینجوریه از دوسالگی اینجوری شد

سلام من تاحالا مسافرت نبردمش ولی کلااا از اول خودم عادتش دادم شب باید بریم خونمون بخوابیم واجازه نداره بمونه خونه کسی واسه همین شام که میخوریم میگه پاشید بریم دیگه وقت خوابه

اره یه روز میریم خونه مامانم میگه بریم خونه با اسباب بازیام بازی کنم

بله پسر منم اینجوری میکرد من قبل راه افتادن بهش توضیح میدم که مثلا امشب یا چند شب قراره خونه خودمون نباشیم اوایل بهونه میگرفت ولی الان میفهمه دیگه اوکی شده

سوال های مرتبط

مامان Ayhan مامان Ayhan ۳ سالگی
سلام خانوما.پسر من خیلی ب من وابسته شده بدون من هیچ‌جا نمیره قبلا اینجوری نبود خونه دوتا مامان بزرگاش چندساعتی ک کار داشتم میذاشتم اونجا میموند.الان نمیمونه میگه تو هم بیا.یا با باباش میرن مغازه نمیمونه نیم ساعت نمیشه ب باباش میگه منو ببر خونه میخوام برم پیش مامانم.دیشبم شام خونه مامانم میخواستیم بریم قبلش خرید داشتیم رفتیم بیرون بعدش رفتیم خونه مامانم تو راه ک داشتیم میرفتیم گریه میکرد میگفت نریم بریم خونه خودمون.ینی یجوری شده ک دوس نداره خونه کسی بره.با اینکه خونه دوتا مامان بزرگاش بچه های دیگه هم هستن تنها نیست.بنظرتون چرا اینجوری شده؟؟
البته اینم بگم من خیلی تو خونه ک هستیم اذیت ک‌ میکنه دعواش میکنم اعصابم خیلی ضعیف شده.خیلی ناراحتم سر این موضوع همش شب ک میشه میگم از فردا دیگه دعواش نمیکنم اما وقتی اذیت میکنه یا نق میرنه تحملم کمه دعواش میکنم😔
بنظرتون چون دعواش میکنم وابستگیش زیاد شده؟؟
الهی بمیرم کاشکی بتونم دیگه دعواش نکنم خدایا خودت بهم صبر و تحمل بده فقط