۱۶ پاسخ

بعدشم اهمیت نده بابااااا من بچم بیاد سمتم و نیاد مهم نیس مهم اینه سلامت باشه حالش خوب باشه اصلا بذار منو دوست نداشته باشه ولی خب اینو بدون هنوز کوچولوعه وایسا بزرگ‌تر شه میبینی چجور برات اشک میریزه

بچه ات کوچیکه هنوز
تو کارش عمد که نیست
ژنتیکیه
به مرور زمان بهتر میشه
شیرتو ازش بگیری زمان بیشتری میبره تا اننم وابسته ات بشه
جز شیرت هم هیچی نده بهش

مامان عزیزم پیشنهاد میکنم حتما حتما.دوره های رشد از نظر روانشناسیو بخونی تا بیشتر اگاه باشی. الان سن اجتماعی و لبخند اجتماعی زدن نی نیاست سن کشف خودشون و محیط اطراف طبیعیه دوس دارن همه چی و همه کسو بشناسن و کشف کنن. ترس از غریبه تو‌سن ۶ تا ۱۸ ماهگی بوجود میاد و اون موقعست که همش به مادر میچسیه. و خیلی مهمه مادر تو این دوره تا چه حد دلبستگی ( دلبستگی ایمن) ایجاد کنه و از ایجاد اضطراب جدایی جلوگیری کنه.
جدای از اینا اون یه نوزاد کوچیکه که از همه لحاظ اول از همه به مادرش وابستست شاید یکی دوساعت بتونه بدون مادر سر کنه ولی بیشتر از اون اصلا.

عزیزم ناراحتیتو درک میکنم دقیقا مثل دختر اول من،همش میگفتم این بچه بدون من راحته حتی!ولی الان ک شده ۴سالش میبینم ناراحتیم بی جا بوده،ماشالله شخصیت بچه هامون قوی و مستقله فداتشم!الان ک با هم سن هاش مقایسه میکنم میبینم چقدر قوی تره شخصیتش و اعتماد ب نفس داره!بچه ای ک مدام بچسبه مامانش ضعیفه !ما بزرگ‌ترین درخواستمون از بچه هامون اعتماد ب نفسه ک بچه اول من و بچه شما توی ذاتشون دارن و شما سرکوب نکن!شخصیت وابسته خیلی بده!

منم همین مشکل رو دارم بچم شیر خشکی هست و 6ماه داره اما بغل همه میره و اصلا واسش مهم نیست بغل کیه ولی وقتی صدای منو می‌شنوه یا صداش میزنم صد درصد نگاه می‌کنه و واکنش نشون میده بهم اما اینکه وابسته خودم نیست عذابم میده

مامان جان صبور باش
هیچی شیر مادر نمیشه برای بچه
شما بهش شیر خودتو دادی کار خوبی کردی خاصیت اش بیشتره
بعدشم بچه برادرمم اینطور بود خیلی خونسرد بود نسبت به مادرش ولی الان یک سال و نمیشه یه لحظه جایی بند نمیشه همش میگه آیزه بریم آیزه
اسم مامانش فایزه است میخواد پیش مامانش باشع

هنوز بچس صبرکن بزرگتر شه قشنگ میشناستت ببین چیکار میکنه اونوقت
الان نمیفهمه کی مامانشه یا کی ب کیه هرکی بیشتر بازیش بده و بغلش کنه اونو دوس داره

بزرگتر بشه وابستت میشه بچه من از ۵ ماهگی یجوری بهم وابسته شده که داره پدرم در میاد حتی ۱ ثانیه نمیتونم ازش دور بشم
بغل هیچکی نمیره حتی باباش و اگر به کسی بسپرم تا برم دسشویی یا هرچی تا برگردم کلی گریه کرده
وابستگی خیلی خوب نیست

بهتر
فکر میکنی وابسته باشه خوبه؟؟؟
خودت بیشتر اذییت میشی

خیلی از بچه ها اینطورین..دختر بزرگه داداشم همین طوری بود بغل همه میرفت و پیش اونا آروم بود جوری ک زن داداشم واقعا غصه میخورد و...الانم ک ۷ سالشه بازم همونطوریه ..ولی دختر دومیش الان ۲ سالشه از اول مبچسبید بهش و اصلا بغل کسی دیگه نمیرفت الانم همونطوریه جوری ک زن داداشم میگه کاش اینم مثل اون یکی بود ب من وابسته نبود🤷🏻‍♀️😅

تورو هنوز جزئی از خودش می‌بیند
همیشه پیشش ای
.
.
یکم بزرگتر بشه فهمیده بشه اونجا از وابستگی هاش کلافه میشی

هنوز خیلی کوچولو هست درکی نداره یکم بگذره میای میگی واای بچم نمیذاره تکون بخورم

من دقیقا برعکس شما هستم بچم فقط بغل من و باباش میمونه اگه کسی دگ باهاش حرف بزنه یا بغلش کنه کلی گریه می‌کنه و واقعا اذیتم الان چون همش باید پیش خودم باشه از همه چی زده شدم نه میتونم بیرون برم نه خونه کسی برم

منم دقیقا پسرم اینجور بود پسر اولیم نگران نباش هنوز نمیفهمه بزرگتر بسه بغل هیچکس جز خودت نمیره پسر من انگار بچه مردم بود عین خیالشم نبود خانواده شوهرم ذوق میکردن اینجور بود الان شیش سالشه ماشالله انقد هوامو داره این دفه مادرشوهرم باهاش قهر کرده بود که چرا هرچی میبینی میگی مال مامانم منم دیگه بهت چیزی نمیدم😂😂😂

دخترمنم همینه

عزیزم خیلی کوچیکه هنوز
فکر کنم بعد از ۶ ماهگی تازه نشون میده وابستگی رو

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۸ ماهگی
خانوما اگر میشه این تایپیک و وقت بزارین و بخونین
این حرفو بارها تایپیک گذاشتم اما الان می‌خوام از اول توضیح بدم دختر من به خاطر کمبود وزنش خودم درخواست دادم که دکتر واسش شیر خشک بنویسه
دخترم توی دو ماهگی به خاطر بیرون روی زیاد بالای ۵ تا ۶ بار در روز که دکتر بردم تشخیص داد که حساسیت به پروتئین گاوی داره
بعد یه دوره رعایت کردن من کنار گذاشتم اما مشکلی دیگه ایجاد نشد روند عادی خودشو داشت تا اینکه واسش شیر خشک نوشت و حساسیت پیدا کرد
به خاطر همین شیر خشک اچ آ تجویز کرد براش. خیلی سعی کردم که به این شیر خشک اچ آ عادت کنه و اینکه دکتر بهم نگفته بود برای کمکی من باید با سرنگ یا قطره چکون بهش شیر بدم و با شیشه بهش شیر دادم. این دقیقاً تو باز زمانی بود که دخترم اصلاً دیگه سینه رو نگرفت یا اگر هم می‌گرفت خیلی سخت. تو یه روز از ساعت ۶ غروب تا ۱۲ شب ۴ الی ۵ بار بالا آورد .
دوباره بردمش پیش دکتر براش تعریف کردم تشخیص داد که رفلاکس پنهان داره . زمانی که حالت شیردهی قرارش می‌دادم همش گریه می‌کرد پس می‌زد سینه رو اصلاً نمی‌گرفت. امپرازول واسش نوشت و الان که از اون روز یه هفته می‌گذره دختر من با اینکه بهش شیشه نمیدم الان فوق العاده وابسته پستونک شده.
باز هم با اینکه داره دارو مصرف می‌کنه در زمان بیداری بزارمش زیر سینه سینه رو پس می‌زنه و نمی‌خوره باید ۲۰ دقیقه بگیرم بغلم با پستونک تا اینکه یه مقدار خواب آلود بشه در عالم خواب یه مقدار شیر بخوره.
الان این واسه من مشکوک شده که ممکنه رفلاکس نداشته باشه با اینکه داره دارو مصرف می‌کنه و باز هم سینه رو پس می‌زنه یعنی به شیشه عادت کرده بوده و الان که شیشه نمی‌دم وابسته پستونک شده به نظرتون یعنی ممکنه که رفلاکس نداشته باشه؟؟؟