تجربه زایمان پارت ۴🙂❤️❤️
دکترم گفت مثانه خیلی پایین و جلو سر بچه رو میگیره باید ادرار کنی گفتمش ادرار ندارم گفت چرا مثانه خیلی پر بعد نمیدونم چی بود بهم وصل کردن و ادرار رو کشیدن بیرون گفت حالا زور بده زور میدادم ۱۰سانت شده بودم گفت تا میتونی زور بده فکر کن یبوست شدی محکم زور بده خیلی زور دادم بعد گفت بریم اتاق زایمان رفتیم اتاق زایمان رو تخت زایمان خابیدم بعد یکی از پرستارا شکممو فشار میداد ومن زور میدادم تا اینکه دکترم بهش گفت دیگه کمکش نکن میخام ببینم چقدر زور داره شروع کردم زور دادن دوتا فشار محکم دادن و پسرم اومد بیرون اینجا خیلی احساس سبکی داشتم و باورم نمیشد از پسش یر اومد ولی هنو اتفاق اصلی و ترسناک روبرو نشده بودم تا اینکه شروع کرد بخیه زدن به پرستار که بغلش بود گفت ببین گوشت چطور جدا میشه گوشت واژنم خیلی بی جون بود و گوشت همراه با سوزن بخیه کنده میشد و نمیتونستن بخیه بزنن ۴۵ دقیقه فقد داشت بخیه میزد و با کلی بی حسی ولی درد داشتم بازم تا اینکه این کابوس تموم‌ شد و منو بردن ریکاوری ....

۳ پاسخ

دردای اول اول چجوریه؟
یکمه

چطوری گوشت واژنت جدا شد؟؟

گوشت واژنت چجوری داشت جدا میشد ؟

سوال های مرتبط

مامان جوجو ممد💜🤰🏻 مامان جوجو ممد💜🤰🏻 ۴ ماهگی
مامان ~°boy♡girl°~ مامان ~°boy♡girl°~ ۵ سالگی
رفتم رو تخت و گفتن با هر دردی که اومد زور بزن سر بچه خیلی نزدیکه چندبار زور زدم و یهو صدای بچه اومد وبا دوتا زور دیگه هم جفت اومد بیرون و تموم شدم و بچه رو گذاشتن رو بدنم و تماس پوست با پوست انجام دادن بعدش بچه رو دادن یکی از ماماها لباساشو بپوشونه و ماما شکمم رو ماساژ میداد که هرچی هست بیاد بیرون و گفت خونریزیت خیلی زیاده زنگ زدن دکتر اومد و معاینه کرد گفت رحم پارگی داره و یکم از جفت داخل رحم باقی مونده کلی اذیتم کردن و آخرش دیدن انقد گریه کردم والتماس کردم قسم خوردم چون واقعا تحملشو نداشتم خیلی زیاد درد داشتم دکتر گفت بزارینش رو تخت دیگه و ببرین اتاق عمل با بی حسی بقایای جفتش رو کورتاژ کنم و رحم رو هم بخیه بزنم بردنم اتاق عمل یه دکتر اومد بی حسی زد و شروع کردن انجام دادن تموم شدم و بردن فشار و نبضم رو‌کنترل کردن یکم بعدش بردن بخش و هنوز تا چند ساعت بی حسی رو داشتم و همش میومدن خونریزیم رو کنترل میکردن خداروشکر دیگه رفته رفته کم میشد تا اینکه ساعت ۱۲ ظهر دکتر اومد گفت دوتا گاز گذاشتم تو رحمت اونا رو برداشت و بخیه هام رو کنترل کرد و گفت خوبه ولی هروقت خونریزی داشتی خبر بده
مامان جوجو مامان جوجو ۶ ماهگی
پارت ۳ زایمان طبیعی
یهو حس زور بهم دست داد گفتم من حس زور دارم گفتن تا میتونی زور بده ۳ بار زور دادم تا ۱۰ ثانیه اینطوری ولی سر بچه ام بیرون نیومد چهارمین بار ماما بهم گفت زور بده و دستشو تا ۴ انگشت گذاشت ک سر بچه بیاد ولی بازم نشد و بهم گفت زور بده نمیخام اذیتت کنم و هی دستمو بزارم و بازم پنجمین بار دیگه زور محکم دادم ک گفتن پاشو برو رو تخت زایمان منم رفتم امپول بی حسی تو واژنم زدن و برش زدن واسم یه زور دیگه دادم ک یه ماما با دوتا دست تمام زورشو گذاشت رو شکمم فشار داد و ماما خودم و با دوست مسیر سر بچه رو باز تر کرد ک دیکه صدای گریه گل پسرم رو شنیدم تا گزاشتن رو شکمم آروم شد و همون لحطه فهمیدن یه بند نافش یه گره محکم خورده و اف قلبش به خاطر این بود
از مرحله زایمان ک بگذریم مرحله بخیه زدن میاد با اینکه بی حسی زدن ولی کامل همه چیز حس میکردم و هی جیغ میکشیدم و چون موقع زایمان خونریزی کردم هی بخیه میزد و دو انگشت می‌کرد داخل و شکمم محکم فشار میاد گ خون بیاد بیرون خدایی نکرده لخته نیوفته روی رحمم و هزاربار اینکا رو کرد و ۱۰ تا رو پوست بخیه خوردم داخلی های رو هم راضی نشد بگه چندتا و موقع ک ۲ ساعت تحت نظر بودم بازم معاینه کردن و شکمم فشار دادن و خون اومد بیرون و برای ۲ بار در بخش زنان هم اینکا رو کرد 🥲🥲🥲 و ۷ مرداد قرار بود مرخص بشم ک به خاطر زردی شدید بچه ام مجبور شدم بستری اش کنم و از بخش زنان رفتم بخش نوزادان
مامان مَلِکا مامان مَلِکا ۶ ماهگی
تجربه زایمان ۶ :
گفت هروقت دوباره احساس فشار ب مقعدت داشتی باید زور بزنی الان نزن!! گفتم باشه
یکم گفتم وای داره بهم فشار میاد گفت زور بزن
یه زور زدم که قیچی رو انداخت و یکم قسمت پایین واژن مو برش داد ک چون خیلی درد داشتم فقط ی سوزش کم فهمیدم ک اصلاااا برام اذیت کننده نبود!!
گفت خب بسه ! نفس عمیق بکش! دوباره زور بزن
این دفعه ک زور زدم سر بچه اومد بیرون
گفت دو تا نفس عمیق بکش ، کشیدم گفت حالا زور محکم بزن
این زوری ک زدم همراه با داد بود (جیغ ن!) دااااااد
یعنی تو عمرم اینجوری عربده نکشیده بودم 😭😂😂😂
و دو ثانیه بعدش ملکای قشنگم رو شکمم بود 🥹🥹😍😍
( اونجایی ک عربده کشیدم از درد بود و قسمت شونه هاش بود ک داشت خارج میشد از بدنم )
خلاصه تا دکترم خودشو برسونه من زایمان کردم و همونجا رو تخت منتظر بودم ک دکترم رسید و اومد برام بخیه هارو زد (ک خداروشکر خودش زد آخه شنیدم خیییلی بخیه های تمیزی میزنه در حدی ک بعدا اصلا ردش نمیمونه )
دکترم ک وارد اتاق زایمان شد گفت وای دختر تو همههه رو متعجب کردی!! ما هیچکدوم فکر نمی‌کردیم تو انقد زود زایمان کنی ! با خودمون گفتیم خیلی زود فول بشی ساعت ۱۲ شبه! اصلا باورم نمیشه زایمان اولی انقد سریع روند زایمانش طی بشه !!!
مامان دخترام♥️🧡 مامان دخترام♥️🧡 ۴ سالگی
پارت پنجم♥️
با زدن فنتو دردم تموم نشد همون احساس فشار و مدفوع رو داشتم و درد رو
فقط زمان استراحت دردهام بیشتر شده بود
یکم تایم استراحتم بیشتر شد
ماما همراهم هم ساق های پامو با ناخناش فشار میداد موقع شدید شدن دردام
خلاصه ساعت ۶ و ربع تخت زایمان رو آماده کردن و من متاسفانه با اینکه شکممو خالی کرده بودم کلی رو تخت مدفوع کردم🥴
هر بار که درد می‌گرفتم میگفتن فشار بیار به پایینت
من زور زدن بلد نبودم چون تو زایمان قبلیم تو این مرحله بی حس بودم و خودشون با فشار وارد کردن ب رحم و برش فراوان بچه رو درآورده بودن
خلاصه چند تا زور اول بی نتیجه بود و من اصراااار که برشم بزنین😑😁
دوستم گفت احمق بدون برش باید دربیاد خیلی دم دسته درست زور بزن میاد
یکی دو تا دیگه زدمو فایده نداشت
گفتم پس بیا رحممو فشار بده😁 خودم یه پا دکتر بودم😂 اولش دوستم گفت اذیت میشی بعدا
دیگه بعد از چند تا دیگه زور دوستم اومد از بالا یکم رحمو فشار داد و منم که دیگه درست زور زدن رو یاد گرفته بودم با یه زور قدرتمند بچه رو دادم بیرون🥺 و تمام دردام تموم شد🥺
بچه رو گذاشتن رو سینم
بعد اومد سراغ جفت
دوباره چند تا زور دادم جفت اومد
اومدن جفت راحت بود
دیگه چند تا فشار داد تا رحم پاک شده اونا یه کوچولو درد داشت ولی نه زیاد واقعا
بعد رفت سراغ بخیه،گفت چندتا خراش سطحیه و زیاد نیس
پنج تا بخیه خوردم
خیلی از بخیه میترسیدم
ولی دردش خیلی قابل تحمل بود برام اسپری بی حسی زد
و به این ترتیب من ساعت ۶ و نیم زاییدم😍
مامان ارسلان🤎 مامان ارسلان🤎 ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۵

دردام شروع میشد هی زور میزدم دکتر میگفت زورتو داری میندازی به گلوت قشنگ زور بزن ولی من متاسفانه از ترس اینکه مدفوع کنم درست حسابی زور نمیزدم تا اینکه دکتر گفت بچت داره خفه میشه منم با تمام وجودم زور زدم اون لحظه دیگه هیچی برام مهم نبود دکتر گفت موهاشو دارم میبینما به شوهرم گفت بابااا بیا ببین موهاشو خلاصه دیدم یچیز آبکی ریخت اونجام بعد قیچی زد ، اصلا درد نداشت فقط یلحظه داغ شد ولی اصلا نفهمیدم دوباره یه زور محکم زدم و تماااام همه ی دردام تموم شد یه صدای دلنشین اومد که قلبم داشت از جاش کنده میشد ، آره صدای گریه هاش بود ، انگار تو بهشت بودم ، دادنش بغلم انگار نه انگار قبلش چقدر درد کشیدم همش فراموشم شد . بچه رو گرفتن بردن ، شوهرمم رفت بیرون بعد شروع کرد بخیه زدن ، بچه های داخلی رو نفهمیدم ولی بخیه های بیرونی رو یذره متوجه میشدم انگار مورچه گاز بگیره اونجوری بود ، بعد بخیه هم شکممو فشار دادن که کلیییی خون ازم ریخت بیرون ، صادقانه بخوام بگم این فشار شکم خیلیییی اذیتم کرد خیلی درد داشت واقعا ، ۲ ۳ بار اینکارو کردن
حالا کلی بخوایم بگیم کل درد زایمان زیاد بود ولی کاملا قابل تحمل بود فقط اخرش که بچه میخواد بیاد بیرون اوج دردشه اونم اگه خوب زور بزنی زود تموم میشه میره
خداروشکر پروسه زایمانم خیلی کوتاه بود ۲ ظهر بستری شدم ۳ و ۵۵ دیقه زایمان کردم
امیدوارم همه ی مامانا راااحت زایمان کنن
مامان لنا مامان لنا ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت هفتم #
خوشحالی داشتم بال در میاوردم ولی درد زیییاد داشتم ماماهمراهم گفت حالت سجده باش باعث میشه زودتر زایمان کنی گفتم بلشه ولی وقتی دردم زیاد میشد نمیتونستم میخواستم بلند شدم یا برم دستشویی ولی نمیزاشت میگفت روند زایمان طولانی میشه از درد بالش رو گذاشته بودم دهنم که جیغ نزنم بعد ده دقیقه معاینه کردن گفتن ۷سانتی بعد از ده دقیقه دیگه دوباره گفتن ۹سانتی بعد از چند دقیقه دیگه گفت فول شدی و یه زور بده ببینم وضعیت چطوره که دیگه همرو صدازدن دکترو ماماو پرستارا همه اومدن لباس عوض کردن و قیچی و اینجور چیزارو آماده کردن منم دردم خیییلی زیاد بودکه ماماهمراهم کنارم وایساده بود دستمو گرفته بود همش میگفت ببین داری زایمان میکنی ببین آخراشه بعد دکتر گفت هروقت درد داشتی زور بده منم وقتی درد داشتم تا میتونستم زور میدادم خس مدفوع داشتم ولی گفت اشکال نداره ختا اگه مدفوع بکنی ولی هرچی زور کردم مدفوع نداشتم واقعنم برام مهم نبود اگه مدفوع میکردم انقدر که درد بدی بود بعد دوتا انگشتشو کناره های واژنم گذاشته بود همش میگفت زور بده که بعد چندتا زور قیچی کرد و بچه به دنیااومد بااینکه آمپول بی حسی زده بود ولی دردشو حس کردم ختا درد بخیه ها گفتن بخیه هات خیییلی زیاده نگفت چندتا فقط گفت هیییلی زیاده مراقبشون باش ببخشید که پارت ها زیاد شد امیدوارم زایمان شما مثل من نباشه ❤️