با گوشی براش کارتون بذار مشغول شه
من خوابید بعد بردم
رادین خیییلی غریبی میکنه مخصوصا با آقایون. خیلی گریه میکرد وقتی آدم تازه میدید. من و شوهرم با هم بردیمش. اول شوهرم نشست موهاشو کوتاه کردن هی گفتم ببین آقای آرایشگر قیچی داره الان موهای بابا رو خوشگل میکنه. ارایشگره هم از قدیم شوهرمو میشناخت خیلی ساله اونجا موهاشو کوتاه میکنه. با هم حرف میزدن. میگفتم ببین اقای ارایشگر دوست باباس موهاشو داره خوشگل میکنه بعدش نوبت رادینه. ارایشگره هم با رادین حرف میزد. بعد گفت تو بشین رو صندلی بچه هم بگیر تو بغلت یه پیشبند برای من بستن یکی برای رادین. با موبایل براش کارتون گذاشتم آروم نشست موهاشو کوتاه کردن . یکم نق نق میکرد ولی نه در حدی که بترسه نذاره ارایشگر کارشو بکنه. اخر کار که میخواست خط بندازه اونموقع یکم ترسید گریه کرد نذاشت درست خط بندازه براش. منم گفتم خط نمیخواد ولش کن
من پسرما هرموقع میبرم آرایشگاه میشه توبغل باباش موهاشا کوتاه میکنه آرایشگرشم خیلی حرفه ای سریع براش کوتاه میکنه
پسر من اصلا دوس نداره منم اذیتش نمیکنم..توی خونه کم کم مرتب میکنیم واسش
من ک تصمیم گرفتم دیگه نبرم
هربار میبرم زجرمیکشه تا موهاش کوتاه کنن هرکاری هم بگی امتحان کردم
با یه بچه تو فامیل ک دوستش داره ببر.اون باهاس بازی کنه و خوراکی بده دم دستش
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.