امشب سر اینکه شوهرم شیر خشک شاهان اشتباهی خریده بود چه جر و بحثی راه افتاد اعصابم خیلی ضعیف شده خودم می‌دونم من مقصر بودم چون شوهرم سرما خورده بود حال نداشت احتمالا حواسش نبوده ولی منم از صبح با بچه درگیر منتظر که بیاد و کلی از کنار هم بودن لذت ببریم که یکی اون گفت شش تا من و بلاخره جرو بحث شد حالا هم اصلا حرف نمیزنه باهام فقط اومد بچه رو خوابوند و رفت روی کاناپه بخوابه ....اینم بگم که امروز واکسن شش ماهگی شاهان زده بودم و اصلا حالش خوب نبود بی‌قراری میکرد منم عصبی شده بودم 😔😔😔

برو کنارش و از عذرخواهی کن گلم گناه داره

بس کن خودتو سرزنش نکن از کل دنیا هیشکی اندازه تو دلسوز نیس برای بچه هات تو از همه ادمای دنیا بیشتر دوسشون داری میلیون ها بار بهشون خوبی کردی و فداکاری. اونام میفهمن بعدا و قدرتو میدونن. یه روز ادم خوبه یه روز بد. توام دفعه اوله داری زندگی میکنی اشتباه میکنن همه. دعوا همجا هس هیچ ایراوی نداره الان ک فهمیدی باز خوبه. صبح بیدار شدی جبران کن و جو خونه رو شاد و مهربون کن لذت ببرین تا اخرشب

عزیزم اشکالی نداره برای هرکسی ممکنه پیش بیاد میگذره می‌ره

اصلا هر چه فکر میکنم من علاوه بر بی اعصاب شدن بی ادب هم شدم اصلا من همچین آدمی نبودم 😐

ای خواهر عذاب وجدان نگیر، مگه مادرا آدم آهنی هستن..بیچاره ها خسته میشن ،با بچه ،همش تو خونه...پختن غذا ووووو.....

معذرت خواهی کردم وقتی رفت بیرون بهش پیام هم دادم که من مقصر بودم ولی شوهرم‌ اومد گفت فقط دهن کثیفت ببند و از من دور شو

اشکال نداره عزیزم
یکم حوصله کن ، فردا غذا درست کن ، اگه وقتی می‌کنی کیک درست کن
خوش بگذرونیم

خیلی عصبی شدم پدر شوهرم تازه فوت کرده بهش فحش دادم اعصاب شوهرم بهم ریخت اصلا نمیتونه کوتاه بیاد

عزیزم باهمسرتون صحبت کن بگو عصبی بودی بگودرکش میکنی مریص بوده حلش کنید

من مادر نیستم لیاقت این بچه های نازنین ندارم 😢😢😢

آخه چرا امشب که پسر بزرگم بعد از دو هفته دوری از ما اومده بود بهمون سر بزنه آخه دانشگاه شهرستان می‌ره و دلش واسه من و بابا و داداشی خیلی تنگ شده بود.....از خودم بدم میاد خیلی. خیلی ...

اشکال نداره هممون همینیم