خانوما ی راهنمایی بهم بکنید شوهر من ارایشگره صبح نا ۱۰ خوابه بعد میره مغازه ظهر میاد خونه ی راس میره پیش کفتراش بعد ی ساعت میاد خونه ناهار میخوره یکم میخوابه باز میره ۴ مغازه تا ۱۱ و نیم دوازده شب زودتر کارش تموم میشه ها ولی یا میره کفتر فروشی یا میره خونه رفیقش منم همش خونم میگم ی جایی ببر میگ سرده تنها جایی ک میرم خونه مامانمه یا ارایشگاه بچم چند روزه همش میگ عباسی ینی پارک گفتم امروز ببر شهربازی خودت برو مغازه گفت ن میخوام برم مغازه حالا شهربازی نزدیک مغازشم هست اینم بگم ماهی ۱۵ قصد و اجازه داره بهش حق میدم باید کار کنه ولی باید برا من و بچشم وقت بزاره همش تو خونم دیگ روانی شدم همش فکرای کسایی ک اذیتم کردن میاد تو ذهنم عذاب میکشم قبلا بچه نداشتم عکس ادیت میکردم سرگرم میشدم ولی الان دخترم خیلی نمیزاره چیکار کنم بنظرتون خسته شدم

دیگه ادمی ک زن و بچه داره دوست و رفیق باید حذف کنه
امان از این کفتر داداشای منم اسیرشن ایمقد حرصشونو میخورم اینقد پول پای اینا حروم میکنن ک نگو

وقتی منطق نداره متاسفانه باید بسوزی و بسازی هیچ راهی نیست عزیزم بسرم اومده درکت میکنم

دیگه چیکار میخوای بکنی هر چی هم بگی اون دلیل میاره برات نمیذاره جایی بری حداقل وقتی هوا خوبه یه دور تو خیابون برو بگو حوصلم سررفته

گفتم بهت بذار من این شوهر تورو بزنم له کنم برم زندان راحت بشی 🥲🥲🥲

عجب شوهری داری بگو ایقد برای رفیقت و کفترات وقت میزاری یه خورده هم برای ما بزار بیکاری تو خونه میمونی بزن بیرون

باز خداروشکر شوهر من اگ نمیاد کاری ام. ب ما نداره هرروز بیرونیم

خودت و دخترت باهم برید شهربازی و پارک بچه نیاز به تفریح و بازی داره بهش بگو وقت نداری بذار خودمون بریم

خودت برو خوب

دیگه کفتر و رفیق رو حدف کند یا هم بگو برا منم وقت بزار