۱۰ پاسخ

میفهمم حالتو من یک سال طول کشید تا از پی پی بگیرمش

غول نساز،سبک بگیر راحت بگذره
من پارسال ،فردای سیزده بدر گرفتم،دو روزه جیش اوکی شد، پی پی هم میرفته توالت ،اما سخت و سفت بود میترسید،بعد انقدر ملین دادم راحت شد.الانم که عادیه براش

خیلی سخته عزیزم می‌دونم چی میگی من الان یه سالو نیمه گرفتم

مم بعد ۱۳ بدر گرفتم خوب بود قبل عید همکاری نکرد هوا هم سرد

من دو سالگی گرفتم خیییلی راحت بود

من خدارو شکر گرفتم مرحله سختی بود

وای وقتی یادم میاد خدا یا 😵‍💫🥲😂البته هنوز هم جیش آب باید زورکی ببرم و تنها اصلا دستشویی نمیره

ولی بنظرم قبل عیداشتباس چون باز توعید صابخونه درامنیت مانیس باید محتاط باشیم پوشک کنیم خونه زندگیشونو کردن مث گل یهو بچه طبیعیه بعد یه ماه خودشو اونحاخراب کنه یامثلا بین راه طولانی نتونه خودشو نگه داره توماشین محبوریم پوشک کنیم که باز هوایی میشه یهو بعد عید بگیرکلا که دیگه باز پوشک نکنی

من ازجیش گرفتم از پیپی نه

برای بچهای من ۴روز زمان برد

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام‌مامانا از دیشب دوبار تاحالا مادرشوهرم‌گفته برا ناهار بیاین الانم شوهرم زنگ‌زد گفت باز زنگ‌زده که بیاین من به خاطر ماهلین که جیش و پی پیشو نمیگه خواستم بعد ازظهر برم که کمتر اذیت بشم و استرس بکشم قضیه رو شوهرم‌گفته بهش میگه اشکال نداره پاشین بیاین یه کاریش می کنیم‌میرند تو حیاط اینا بچه رو اذیت نکن اخه مادرشوهرم وسواس داره میترسم بندو آب بده این بچه 😬😬😬بخوام پوشک کنم که تا آخر شب اونجاییم تمام تلاشم به باد میره به نظرتون چی کار کنم ؟؟گفتم خوبه نوار بهداشتی بزارم داخل شورت آموزشی یه شلوارم بپوشونم روش اسیر شدم به خدا از دستش اصلا نمیگه 😬😬سعی می کنه جیش نکنه تو خودش پاشو که ضربدری می کنه وایمیسه من می فهمم‌جیش داره می دوعم‌می برمش الان ۹ روز شده ولی اصلا نمیگه 😑🤦🏻‍♀️پی پی رو هم یه گوشه میشینه تکون نمی خوره
به نظرتون چی کار کنم من الان زشته تا کی بگم‌ من نمیام ناراحت میشن
این بچه هم‌که یا نمیگیره 😬می ترسم از دستم‌در بره اونجا
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا من ماهلینم ۳ سال و ۱۰ ماهشه در جریان بودید که داشتم از پوشک مس گرفتم ده روز تمام در تلاش بودم آخر سرم نتونستم چون بچم می ترسید تو دستشویی جیش کنه می گفت مامان می ترسم در کنارش کاردرمانکرش امروز بهم گفت از لحاظ حسی خیلی خیلی ضعیفه یعنی چیزی این وسط اذیتش نمی کنه جوری بود تو شلوارش حیش و پی پی می کرد بدش نمیومد اصلا با همون وضع راه می رفت می نشست پا میشد حتی غذاشو که براش می کشم همین جور داغ داغ می خوره عکس العملاش لحظه ایه یعنی بعضی وقتا عکس العمل نشون میده به داغی زیاد گاهی اوقات نه کاردرمانش می گفت خیلی ضعیفه و نیاز به درمان داره درمانشم فقط و فقط تمرینه
بعد گفت تا درمان نشه فعلا نمی تونی از پوشک بگیریش من خیلی براش ناراحتم 😥😥حالا یه سری تمرین براش داده مثلا گفت یه کاسه پر یخ و آب بزار جلوش یه کاسه هم آب تقریبا داغ هی دستشو بزنه داخلش بعد پارچه ی زبر و نرم بده دستش بکش به بدنش برس بکش به دستاش راسیاتش تا الان این قضیه رو جدیش نگرفته بودم ولی الان خیلی ناراحتشم 😥😥خدا منو نبخشه کاش زودتر به دادش رسیده بودم گفت تا خوب نشه حالا حالاها نمی تونی از پوشک بگیریش می خوام ببینم اینجا کسی بچش چنین مشکلی داشته ؟بعد اینکه به نظرتون دیگه چه تمرینایی باهاش انجام بدم تا حسیش قوی بشه؟
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
واقعا مادرایی که بچه های آرومی دارن باید سجده ی شکر بکنند من هر چقدر ماهلینم آروم و مظلومه همون قدرم دلوین به شدت لجباز حرف گوش نکن و جیغ جیغو و گریه و نق نق کنه وحشتناک یهنی یه چیزی میگم یه چیزی می شنوید تازگی ها بیرون خونه و تو خونه هم نداره
عصریه برا اینکه بشینه پای تمرین هاش گفتم انجام بده و بعدش با هم نقاشی می کنیم اومدم یه کم بشینم استراحت کنم به خدا کمردرد دارم گفت مامان نقاشی بیار گفتم باشه یه کمی صبر کن هی نق نق که باید بیای هرچی گفتم یه کمی صبر کن قبول نکرد آخر با همون وضعم بلند شدم رفتم براش بیارم یهو شروع کرد جیغ داد و گریه گفتم چته چرا اینجوری می کمی خوب دارم‌میارم دیگه اعصابمو خورد کرد یکی زدم دره کونش گفتم حالا که صبر نداری جیغ و داد می کنی اصلا برات نمیارم خلاصه شوهرم اومد افتاد به جونم تا خوردم منو زد همه ی مداد رنگی هارو پخش زمین کرد این بچه آخرش منو و شوهرمو به جون هم انداخت تازگی ها گیر هم میده به گوشی من مرتیکه ی پفیوز آشغال اصلا هیچی از من نمیبینه از گرد راه نی رسه میگه تو همش سرت تو گوشیته بابا به خدا صبح تا حالا به کار بودم بهش گفتمم گوه خوریش به تو نیومده منم آدمم انسانم خوب یه کمم تو به این بچه ها برسم از صبح تا شب با منن ان تو بمیری برامن خیلی بهتره تا وقتی بود و نبودت یکیه 😭😭😭من چه گناهی کردم آخه نه از بچه شانس آوردم نه از شوهر به خدا نصف کمرمم گرفته از حرص و جوش نمی تونم از چام تکون بخورم