۱۵ پاسخ

من که تا آخر بارداریم یه سره بغلم بود

بیشترمحبت کن باهاش بازی کن وقت بذارحسودشده بغل کن هیچی نمیشی

ای وای عزیزم درکت میکنم حالا به همه مشکلات خودت سرکار رفتن هم اضافه کن و خودتو بذار جای من
چاره ای نیست باید تحمل کنی

عشقم مصی اصلا ب خودت استرس نده شرایطو سخت نکن دخترت تو سن لجبازیه طبیعیه دخترم دو سالش بود باردار شدم الان پسرم ۷ ماهشه خیلی سخته ولی شیرینه قوی باشی مثل سرعت باد میگذره هورمونات بهم ریخته اشکال نداره اینروزا تموم میشه...
انشاالله بارداری راحتی داشته باشی

بگو باباش بغلش کنه
بگو من نمیتونم شکم ام درد میکیره و،،،

من فقط میدونم که اون بچه بهت احتیاج داره که محبت طلب میکنه ازت ،،اون درک چیزایی که ما میدونیمو نداره،،بغلش کنو ازش دریغ نکن ،،اونم یبار تو این سنو ساله دیگه براش تکرار نمیشه این روزا پس براش گم نزار بخاطر عضو جدید

دخترام ۱۴, ماه تفاوت سنی دارن
محیا کوچولو بود من باردار شدم
همش بغلم بود
راه نیفتاده بود

برا ماهم همینطور بود عزیزم تا نه ماهگی بچه ی دومم تو بغلم بود واقعا دیگ سپرده بودم ب خدا. چون دخترمم کوچیک بود دلش محبت منو میخواست

بشین بغلش کن. تک بغلت بگیر بخوابونش

ببخشید این بچه سومتون هس؟ چن ساله هستن؟

سعی کن بشینی باهاش بازی کنی
بگو وسیله هاتو بیار بریز بشین باهاش بازی کن
واسش نقاشی بکش بزار با دفترو مداد سرگرم بشه
بهش بگو دلم درد میکنه نمیتونم بغلت کنم راه ببرمت
درکل سخت نگیر میگذره
تاخدا نخواد برگی از درخت نمیفته...

بهش بگو دستم درد میکنه نمیتونم بغلت کنم هربار یه چیزی بگو بهش وقتیم لج میکنه تحویلش نگیر

دختر من ۹ سالشه به نی نی حسودی میکنه روزی چند بار میشینه گریه میکنه و لجوج شده

بزارش کلاسی جایی وقتش پر بشه

حامله ای؟؟

سوال های مرتبط